طوفان واژه ها
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
با توجه به اثري كه فعاليتهاي اقتصادي، در حفظ سلامت و تداوم پيشرفت جامعه و تحقق هدفهاي فردي و اجتماعي دارد، در همه جوامع به اقتصاد و مسائل مربوط به آن، اهميت بسياري داده ميشود. بر اساس برخي بررسيهاي جامعه شناختي، نهاد اقتصاد در برخي كشورها به اندازه اي از جايگاه والايي در مقايسه با ديگر نهادهاي اجتماعي برخوردار است كه از آن به عنوان زيربنا و اصل ياد ميشود و ديگر نهادهاي اجتماعي، فرع و روبنا به شمار ميآيند و بازتابي از نهاد اقتصاد هستند.
است چنين برداشتي در جهان بيني حاكم برآن جوامع ريشه دارد؛ يعني از نوع نگرش نظام فكري و اعتقادي آنها به انسان و جهان هستي و روابط آن دو سرچشمه ميگيرد. در نظام اقتصادي همه مكاتبي كه در مباني فكري و فلسفي آنها براي انسانيت انسان، در مقابل جنبه حيواني او اصالتي قائل نيستند، چنين تلقي و برداشتي به چشم ميآيد.
در آموزههاي اسلامي، با وجود اينكه نظام اقتصاد از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است، ولي چنين برداشتي از آن وجود ندارد. ميان روح جامعه و اندام آن، يعني ميان نهادهاي معنوي و نهادهاي مادي آن چنان رابطه اي برقرار هست. همان گونه كه سير تكامل فرد به سوي آزادي و استقلال و حاكميت بيشتر روح است، سير تكاملي جامعه نيز چنين است؛ يعني جامعه انساني هر اندازه متكامل تر بشود، حيات فرهنگي استقلال و حاكميت بيشتري بر حيات مادي آن پيدا ميكند». [۱]
بر اساس آنچه بيان شد، در همه جوامع، از جمله در جامعه اسلامي، توجه به اقتصاد اهميت فوق العاده اي دارد. البته با اين تفاوت كه در برخي جوامع، نهاد اقتصاد، زيربنا و اصل دانسته شده است، ولي در اسلام، اقتصاد، زمينه و بستر و وسيله رشد و تعالي انسانيت انسان معرفي ميشود. اسلام با هدف قرار دادن ثروت، مخالف است و با چنين كاري مبارزه ميكند. خداوند در قرآن ميفرمايد:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِك مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ. (آل عمران: ۱۴)
محبت امور مادي از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاي ممتاز و چارپايان و زراعت در نظر مردم زيبا جلوه داده شده است. اينها سرمايههاي زندگي پست (مادي) است و سرانجام نيك نزد خداوند است.
خداوند در آيه اي ديگر چنين ميفرمايد:
كلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَي أَن رَّآهُ اسْتَغْنَي. (علق: ۶ و۷)
چنين نيست [كه شما ميپنداريد. ] به يقين، انسان طغيان ميكند از اين كه خود را بي نياز ببيند.
برخي افراد بدون توجه به معناي حقيقي اين گونه آيات، گمان كرده اند در آيه اول، اصلِ علاقه به زن و فرزند و ثروت و در آيه دوم، برخورداري از امكانات مادي، نكوهش شده است. هر دو آيه و ديگر آيات و روايات شبيه به اين دو آيه، هدف و اصل قرار گرفتن اين امور را نكوهش كرده اند، وگرنه بهره برداري از اين امور در راه كمال و رشد و تعالي، مذموم نيست، بلكه در آيات و روايات فراواني بر آن تأكيد شده است. از آن جهت كه رشد و تعالي معنوي انسان بدون برخورداري از نظام اقتصادي سالم ميسر نيست، در آموزههاي ديني با تعابير گوناگوني به ضرورت رسيدگي و سامان بخشيدن به امور اقتصادي، سفارش شده است. براي نمونه، مطالبي كه در آيات و روايات، در زمينه اموري چون جايگاه و اهميت مال و ثروت، ضرورت كسب مال، تعاون و انفاق، اجراي عدالت، فضيلت كار و كارگر، تدبير معيشت، فقرزدايي، نكوهش اسراف و تبذير و مال دوستي، ضرورت حفظ استقلال همه جانبه جامعه اسلامي و نكوهش وابستگي، تلاش براي اقتدار جامعه اسلامي و دهها موضوع ديگر وارد شده است، به خوبي از ضرورت اهتمام همه جانبه به موضوع اقتصاد و فعاليتهاي مربوط به آن حكايت دارد.
همواره اساسي ترين گام در فعاليتهاي اجتماعي، توجه به نظام اقتصادي و اجراي احكام و مقررات مربوط به آن است؛ زيرا از اين رهگذر، بستري مناسب براي تشكيل و رشد ديگر نهادهاي اجتماعي، اعم از فرهنگي، اعتقادي و سياسي و… فراهم ميشود. ازاين رو، در همه برهههاي تاريخي، وقتي رهبران اجتماعي درصدد ايجاد اصلاحات اساسي در جامعه برآمده اند، اولويت را به حق، به نظام اقتصادي داده اند. پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي نيز چه در مرحله تدوين قانون اساسي و چه در اجراي سياستهاي كلان راهبردي، همواره اقتصاد اسلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. [2]
———-
[۱]: مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، صص ۱۳ ۱۵.
[2]:رضي سيدنژاد، صادق سيد نژاد.توليد ملي، كار و سرمايه از منظر آموزههاي ديني،صص۱۲_۱۴
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط طوفان واژه ها در 1397/03/23 ساعت 05:34:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |