طوفان واژه ها
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
جمعه 97/04/29
گاهی خسته ازاتفاقات پیرامون دلت کنج خلوتی می خواهد.که قلم دردست بگیری وهرآنچه که ذهن طوفان زده ات دیده وضبط کرده رابه روی برگی از دفترپیاده کنی. هرکس چیزی راحواله ات کرده! حرفهایی که خودت هم باتمام وجودت لمسش کرده ای! توراکه می بینند درد دلشان تازه می شود.یکی ازگرانی می نالد ودیگری ازبیکاری جوانش بی تاب است… وتونه تنهابه حرفهایشان گوش جان می سپاری تمام آنچه می گویندمطالبه حق می پنداری.دلت می خواهدکاری کنی امانمیدانی بایدازکجاشروع کنی؟ لحظه ای درنگ می کنی.واژه هادرذهنت درجوش وخروشند.می خواهی طوری آن هارا برسطرهای دفترت بنشانی تابلکه دردی ازدرد،دردمندی دواشود. بلکه چاره ای پیداشود. ذهنت پرازسوال بی جواب است.چرابه اینجارسیدیم؟ آیااینجاآخرخط است؟مگرمی شودکشوری انقدرمنابع وذخایرطبیعی ونیروی کارداشته باشدامامردمش اینگونه درسختی باشند؟!آیاواقعاماعقب،مانده ایم!! (به این دولینک مراجعه کنید
ایران هفدهمین کشورثروت مندجهان ازلحاظ فروش تولیدناخالص
ایران چهارمین کشورثروتمندجهان درزمینه سوخت فسیلی?)
ازکجابه اینجارسیدیم؟! آیاتکیه کردن به تخصص متخصصین راه چاره بود؟! قطعااگردرانتخاب مدیران ارشد دقت بیشتری می شد امروزبه اینجانمی رسیدیم. کاری به این جناح وآن جناح ندارم همانطورکه شک ندارم یکسری دست های پنهان برای روی کارآمدن مدیرانی ناکارآمدودرنتیجه فلج کردن چرخه اقتصاد کشوردرمیان هست وبود.
ای کاش انقدرتخصص محورنبودیم!! یک متخصص می تواندلاییک باشداماتخصص داشته باشد.وجود اودرمحیط کارهمانقدرسم مهلک است که وجودعلف هرزدرکنارگل وگیاه خطرداردوباعث خشکی اش می شود. متاسفانه یک عده روغن فکرمی گویند بی خداست چه اشکالی دارد،کاربلداست.مگرمی خواهی درنمازبه اواقتداکنی!! کار رابه اوبسپار وتحویل بگیر?(آنچنان که در دوران پهلوی بود.انواع متخصصین ازپزشک وپرستارومکانیک و..ازفرنگ داشتیم.باافکار وعقایدمختلف که هنوزکارگران قدیمی ماداستان هااز خاطراتشان می گویند?)
این بی خبران غافلنداز حال وروزنیروی کاری که زیر دست اومی سپارند.واینکه چه گندی به اعتقاد آنهازده خواهدشد. چه بسیارکارگرانی که درهمین محیط ها جوگیرشده وبه واسطه فشارهای مادی منکرخدا شدند.واین چنین می شودکه جامعه ازدین واعتقادات فاصله می گیردونمازخانه هاخالی ازبندگان می شود. الزام قانون ارجحیت دادن به نمازوبعدکار، وانواع کارفرهنگی دراین زمینه مانندآب درهاونگ کوبیدن است.خانه ازپای بست ویران است.بایددرانتخاب هادقت کرد.وزخم های چرکی رابافشردن ازچرک خالی نمود.درد دارد امابه سلامت بعدآن می ارزد…
ای کاش در پرورش متخصصین متعهدتلاش می کردیم. ای کاش انقدر جلوی پای جوانان متخصص ومتعهدمان سنگ اندازی نمی کردیم.ای کاش به دنبال شایسته سالاری بودیم درانتخاب مدیران.?
ای کاش درمصاحبه هابه اسم جذب نخبه هاباپرسیدن سوالات بی پایه واساس جوان متخصص ومتعهدرا دست به سرنمی کردیم.و زیر سیبلی ژن های برترمان راجانمی زدیم.یابه اسم کارسپردن دست افرادی کاردان، مسندقدرت رابه دست مدیرانی فرسوده نمی سپاردیم. بلکه مسیررابرای نیروی کارجوان،متعهد، متخصص بازمی کردیم وراه راهموار تابسازندایرانی آبادترازگذشته!!
اماافسوس که نکردیم وامروزدرحسرت یک کارجهادی وپرپیمان می سوزیم. کارجهادی که هم اقتصادمارا بچرخاند وهم نان راازسفره مردم دریغ نکند.
#تولیدی
✍#به_قلم_طوفان_واژه_ها
شنبه 97/04/16
#تولیدی #به_قلم_خودم
دائم درگوشت زمزمه می کند.هربار چیزی رایادآورمی شود.گاهی انقدر حرفهایش روی مخت رژه می رودکه دلت می خواهد،خرخره اش رابجوی!! همیشه وهمه جاباتوست.دست از سرت برنمی دارد. تابیداری باتوبیدار است ووقتی می خوابی بازاوبیدار است. عجبا انگاری اصلاخواب ندارد.
درحال شستن ظروف نهاربودم.صدای دلنگ دلنگ ظروف وهمراه باشرشرآب ذهنم رانوازش می کردومن در رویای خودبه سرمی بردم.وهربارکبوترخیال برشاخه ای می نشست وذهن مرا باخودبه سمتی می برد.که ناگهان باصدای این خروس بی محل به خود آمدم. آهای حواست کجاست؟آب وببند. یهوبه خودآمدم وزیرلب گفتم:خب دارم ظرف می شورم، چراببندم. گفت:هربارکه شستی تاظرف بعدی روبرداری آب روببند. گفتم:می خوام ظرف بعدی خیس بخوره! گفت: توجیه نکن!آب روببند. اگرمی خوای ظرفت خیس بخوره.نیم ساعت قبل شستن یک مقدارآب بریز توش، بعدبشور! غرغرکنان آب رابستم.طبق گفته اش عمل کردم. کارم که تمام شدبه طرف سال پذیرایی رفتم.چه می بینی!!وای خدای من.کارم شده فقط شستن. این وروجک هاهم که فقط بلدن بخورن.آخه چقدر جمع کنم!چقدربشورم دستام تاول زد!!
درحالی که همچنان غرغر می کردم زیردستی های خالی از میوه رابرداشتم ومجددروی سینک ظرفشویی گذاشتم. بابی حوصلگی اسکاج راآغشته به مایع کردم ومشغول شستن شدم. آخه توچراحرف گوش نمیدی؟ این ظرف میوه مگه چقدرکثیف بودانقدر کف زدی؟هیچ فکرکردی چقدرآب باید مصرف کنی تابشوری شون؟ چرب که نبودن!! یه مقدارآب میزدی یه دست می کشیدی کافی بوددیگه!! بازسروکله اوپیداشد.صدایش عین پتک برسرم کوبیده می شد.اصلابلای جانم شده.دیگرازدستش خسته شدم.
خدایا یاجان مرابگیریااوراخفه کن! آب رابستم.دستانم راخشک کردم. ازآشپزخانه خارج شدم چشمم که به تلویزیون افتادخشکم زد.مناطقی را نشان میدادکه مردم ازپیروجوان بادبه برای برداشتن آب صف ایستاده بودند. چقدردیدن آن صحنه دردناک بود. مادری درحالی که فرزندخودرابه کمر بسته درصف آب بود.وکودک برای جرعه ای آب بی تابی می کرد. حالادیدی برای چی انقدربهت میگم مراقب آب باش!! این بنده های خدا هم سهمی دارن!! این بارلحنش ملایم تربودولی دوست داشتم بیشتربر سرم فریادبزندتابلکه بی دقتی هایم راکناربگذارم و بیشترمراقب این نعمت خدادادی باشم. ای کاش تمام آنهایی که به دردبی خیالی من دچار هستند.به دردوجدان بیداردچارشوند. به امیداینکه این وجدان همیشه بیدار آنان راهم متوجه اشتباهشان کند.
سه شنبه 97/04/12
#روز_نوشت
امروز۱۲تیراست درچنین روزی درسال۶۷ایران مصیبتی دیگردید.مصیبتی ازجنس ضعف وکمبوداقتدارنظامی!!
? دراین روز ناووینسس امریکایی بادوفروند موشک، هواپیمای مسافربری ما را با 290 سرنشین ساقط کرد تا یکی از بزرگترین جنایت های ضد بشری رقم بخورد.
هم اکنون که سی سال از آن اتفاق تلخ می گذرد، هیچ کس نتوانسته است حق ما را از دولت ایالات متحده بگیرد. اینکه چگونه ملت ها می توانند در مقابل قدرت های استکباری مانع از وقوع چنین حادثه ای شوند و آیا اساسأ نهاد های بین اللملی می توانند از چنین اتفاقات سنگینی جلوگیری کنند یا نه؟سؤال بی پاسخی است که در تاریخ مصداقی برای آن نمی یابیم.
تجربه تاریخی نشان می دهد که قدرت را تنها با قدرت می توان مهار کرد. قدرت نیز از مقوله های اکتسابی و ساختنی است، کسی آنرا به ما هدیه نخواهد کرد.
به بیان دیگر اگر سال 67 قدرت موشکی امروز را می داشتیم، هرگز امریکایی ها جرأت انجام چنان جنایتی را نمی داشتند. به طریق اولی اگر ما چنین قدرتی داشتیم هرگز جنگ 8 ساله با رژیم بعثی اتفاق نمی افتاد. در واقع براورد دشمن از ضعف توان و پاسخ ما موجب جرأت و تجاوز می شود.
?️خداوند در سوره انفال آیه 60 می فرماید:
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدواللّه و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم اللّه یعلمهم و ما تنفقوا من شی ء فی سبیل اللّه یوفّ الیکم و انتم لا تظلمون.
در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانایی دارید از «نیرو» آماده سازید و (و همچنین) اسب های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را که شما نمی شناسید و خدا می شناسد. و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید به شما بازگردانده می شود و به شما ستم نخواهد شد.
♦️ امام خمینی(ره) در تفسیر این آیه می فرماید:
یعنی آماده کنید ساز و برگ جنگ را بر ضد دشمنان به هر قدر می توانید، چه از نیروهای بدنی و تعلیمات نظامی و چه از ساز و برگ جنگی و سازمان های مناسب آن و چه نیروهای سرحدی برای نگهداری سرحدات؛ به طوری باید در این ساز و برگ و نظام مهیا شوید که دشمن های خدا و دشمن های شما و هر کس در جهان هست، بشناسید او را یا نشناسید، از نیروهای با عظمت شما بترسد و آنچه در راه خدا که حفظ کشور اسلامی و آماده کردن وسایل جنگی و تهیه ساز و برگ و نیروهای نظامی است خرج کنید، خدا به کیل تمام به شما عوض می دهد و شما با این آماده بودن مورد طمع دیگران و ستمکاری آنان نخواهید شد… یکی از ماده هایی که از آیه می فهمیم، آن است که دولت اسلامی به هر قدر می تواند و بودجه مملکت اقتضا دارد برای حفظ کشور و ترساندن اجانب باید هم در سرحدات و هم در غیر آن، نظامی و ساز و برگ جنگ و نیروهای مناسب با سازمان تهیه کند.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برعکس آنچه خناسان رسانه ای دشمن،در پی القای آن هستند؛ما به قدرت نیاز داریم تا مانع وقوع جنگی دیگر گردیم. کاش نخبگان و مردم ما این تجربه های تاریخی را فراموش نکنند!!!وازتاریخ درس بگیرند!!