موضوع: "ویژه نامه محرم(مَحرَم اسرار)"

My love is Imam Hussein (as)

صفحات: 1· 2

live like ali ...die like hussain

​Hussein is the third Imam of the Shiites.  He is the son of Imam Ali (as) and the grandson of the Prophet of Islam. he is the city of knowledge ali. It’s door and path. hussain and prophet muhammed can never be apart. because this is what muhammad had said offe from the start: hussain o minni wa aana minal hussoin ..hussoin.  live like ali …die like hussain… for life and death they are the guidance and philosophy. the sacrifice of hussain and way of life of ali. you only need to lookat the final sujood of each.  this is the art of life and death we should try to achieve. these were the words of ali: fuzztou bey rabbil kabaa. hussein the one who’s the meaning of courage love and peace.

دریای خون

لحظه ای بامن همراه شو،ودل به قلمم بسپار.تابه اتفاق هم درکوچه پس کوچه های خیال قدمی بزنیم. بامن همراه شو تابرایت ازمردمانی بگویم زحمت کش، مهربان وساده دل. درخانه هایی ازگل وچوب وخشت روزگارمی گذراندند.محرم که می شد مجلس عزای مولا برپابود.سوزواشک وآه بالابود.دلشان ازبی عدالتی ها خون بود. اما رسم مبارزه نمی دانستند.چون عده ای می گفتند حسین(علیه السلام)را سیاسی نکنید! 

یکی اقتداکردبه مولا و ایستاد ودیگران رابه ایستادگی درمقابل ظلم ظالم دعوت کرد. مردمانی که ازظلم وفساد وبی عدالتی ها خسته شده بودندبا او همصداشدند،به امیدتغییر. همان پابرهنه ها،حاشیه نشین ها،مستضعفین ! ونصرت الهی همراهشان شد.تغییرحاصل شد. 

جماعتی نان به نرخ روز خور تاثیرحضورمردم درمیدان را درک کردندپس کمرهمت بستندتا آنان رابه حاشیه ببرند. تا قدرت تحلیل را ازآنهابگیرند.همچون زمان قاجار!! 

پس درباغ سبزبه آنها نشان دادند.از زندگی درفرنگ و ازآزادی ها ورها شدن ازچارچوب های سنتی ورسیدن به پیشرفت گفتند.انقدر گفتند وبرنامه هاریختند تا بعضی ازآن مردم ساده دل باور کردند. کم کم آه و حسرت زندگی در فرنگ تبدیل به یک عقده شد. رفتارهاتغییرکرد.مردمان دارایشان رامی فروختندو توشه راه فرزندان می کردندتا بروندوفرنگ را از نزدیک ببینند. وآینده شان رابسازنند.

دراین بین عده ای طراحی جنگی نابرابردر سر داشتند چندکشوربرعلیه یک ملت!! بازهم همان پابرهنه ها،همان مستضعفین،به میدان آمادند وبرای حفظ خاک وارزش هایشان درمقابل اجنبی ها باجان ودل ایستادند.پیر و جوان و زن وبچه معنانداشت همه یکپارچه همدلی بودند.

دراوج زمانی که مردم مقاومت می کردندوجوانان این سرزمین یکی یکی پرمی کشیدند! عده ای درفرنگ درپی مذاکره بودند.سرانجام به امام مستضعفین جام زهر نوشاندند! 

اوضاع که آرام شد.فرنگ رفته ها به آغوش وطن برگشتند.این بارآنان آمدندتاتغییردهند.خانه هاسنگی وبتنی شد.مجلل مانندخانه های فرنگستان.کلی خدم وحشم برای خودبه راه انداختند وخواستندآقایی کنند. مردمان به خیال اینکه این جماعت دردی از دردشان دوا می کنند.راه برایشان بازکردند. 

الحق که خوب آقایی شدند. باد فرنگستان دردماغشان بود و زیرپایشان را ندیدندکه چندهزارشهید داده اند این ملت، تاوطنی بماند که آقایان برکسوت ریاستش بنشینند.صندلی هایشان را بر دریای خون سوار کردند وفرمان  وطن به سمت فرنگستان کج کرده وچشم وگوش به دهان آنها دوختند.ونسلی تربیت کردندکه فرنگ ندیده آن را بپرستد.نسلی که زحمت مطالعه تاریخ ودرسی که ازتفکرات آنها می توان گرفت به خودنمی دهند. نسلی که بجای مدعی شدن به جماعت فرنگ زده وچرایی حراج سرمایه های وطن؟مدعی جوانان پرپر در راه حفظ وطن می شوند!!

نشستند و فکر کردندومنابع درسی محصلین را ازمنابع فرنگستانی ترتیب دادند. بااینکه بهترین منابع را خودشان داشتند.پس ازمدتی یکی یکی سرمایه های وطن بذل وبخشش کردندوهربار اسمش راچیزی گذاشتند. یک بار کرسنت که با آن گاز رامجانی بخشیدندبه همسایه. ویک بار کنسرت که به اسم آزادی وخوشی حیاوعفت واخلاق را به حراج گذاشتند. واین باربرجام که برباد دادزحمات چندین ساله جوانان وطن را. واین دفعه باfatf  می خواهنددودمان وطن رابرباددهند.?

وهیچ کس خم به ابرونمی آورد؟ هیچ کس خود را بخاطراعتمادبه جماعت فرنگستانی شماتت نمی کند!!  آنهامدعین چراهمه چیز دست فرزندان وخانواده شهداست!! مابایدساعت هادرس بخوانیم وجان بکنیم بعداینها راحت باسهمیه وارد دانشگاه می شوند!!!دراین مملکت شایسته سالاری وجودندارد!! 

اما کسی مدعی حق از ژن های برترنمی شود، کسی نمی پرسد پدرانشان ازکجاپول می آورندتاخرج تحصیلشان درفرنگستان کنند؟!! کسی نمی پرسد چراآنها به محض برگشت ازفرنگ صندلی های مهم وحساس مملکت نصیبشان می شود!!! 

جریان تحصیل درفرنگ چیست؟چرا افراد عادی به محض رفتن به آنجا بجای بورسیه وخانه شخصی و تشکیلات، کارگری وآبیاری باغ های آنها نصیب شان می شود؟ آیا گرو کشی ازحضرات فرنگ زده در راس کار درمیان است؟

مردمان راچه شده؟آیا شوق زندگی درفرنگستان وآوازه هایی ازدور خوش،آنهارا چنین بی رحم کرده که دیگر نسبت به یکدیگر مروت ندارند؟

به راستی که دیرشناختیم عمروعاص های زمان را !! دیدی چگونه ملت مبارز را ازوسط میدان به حاشیه برده اند؟! چنان درگیرحواشی شان کردندکه فرصت تحلیل پیرامون را ازآنهاگرفته است! 

این میدان برای خاک مال کردن پوزه عمروعاص صفتان عمارمیخواهد!! 

به اهل کوفه توهین نکنید!!!

تاتاریخ،تاریخ است، ننگ یاری نکردن امام حسین (علیه السلام)مانندداغی برپیشانی کوفیان جای خوش کرده است.امان از مردم کوفه!!! نامه می نویسند چون امام راشایسته امامت می دانند بعداز یاری اش دست می کشندچرا؟!

نان به نرخ روز خورشنیده اید؟! اینان ازهمان دسته اند. تادیدند یاری حسین(علیه السلام) یعنی غضب ابن زیاد!! حسین رافروختند!!!

نه اشتباه کردم! حسین فروختنی نیست.آنها خود را فروختند به چند روز زندگی بهتر!!! برخی ترسیدنداز اینکه مستمری شان قطع شود!!برخی هم ترسیدند که ابن زیاد برای شان مشکل ایجادکند!! آخرش چه؟! آیا به آنهمه وعیدها وباغ سبزها که وعده شان کردند رسیدند؟سرانجام حکومت ری چه شد؟! 

به اهل کوفه توهین نکنیدلطفا.معلوم نیست ما اگر جای آنهابودیم چه می کردیم؟ جنگ روانی که یزید به کمک ابن زیاد درکوفه به راه انداخت، هیچ فرقی باجنگ روانی که یزیدیان زمان ما به کمک عوامل داخلی شان عملی می کنندندارد!!

خودتان قضاوت کنید!

یک بار ارز کشور وبه تبع آن قیمت لوازم موردنیازمردم بالا می رود.یک دفعه حرف ازقطع کردن یارانه به میان می آید. وباردیگرلوازم موردنیاز مردم ازبازارجمع می شوند عده ای احتکار می کنند؟!! 

این محتکرین چه کسانی هستند؟! ازکجامیدانستند کی قیمت ارزبالامیرود قیمت هابه حدی سرسام آور می شودکه تولیدکننده نمی تواند مواد اولیه کارش راتهیه کند وتولیدمی خوابد؟!! آیا غیراین است که دست هایی پشت پرده درکاراست؟!! 

کافی است دراوج نابه سامانی بازاربه میان مردم بروی!! برخی تمام دغدغه شان این بود که اگربا ارتباط باآمریکا مشکل ارز وبازار ایران حل می شود پس چرا کار را یکسره نمی کنند؟!!! 

دربحبوبه تصویب لایحه استعماریcft وfatf در مجلس ارز قیمتش پایین می آید وضع قیمت لوازم موردنیاز مردم تقریبا سامان می گیرد. ودقیقا درهمین زمان وزیرخارجه درتریبون مجلس می گویدنه من ونه رئیس جمهورتضمین نمیدیم که باپیوستن ایران به این طرح مشکلات ایران حل شود ولی اگرنپیوندیم یقین دارم آمریکا مشکلاتی برای ما ایجادمی کند!!!

روسای قبایل کوفه هم به مردم قبیله شان همین گونه گفتند.تضمین نمی کنم که ابن زیاد به وعده هایش عمل کند اما می دانم اگر به یاری حسین بشتابیم او مشکلات زیادی برایمان ایجادمی کند!!

ترس،خودفروختگی،عدم اعتمادبه نفس،باورنداشتن نصرت الهی!! آن روزها که جوانان ۲۰تا۲۵ساله ما فرماندهان جنگ بودند خیلی ازاین آقایان درکرسی های خارج نشین مشغول مشق کردن هرآنچه بودند که اربابان می گفتند. امروز بدون شناخت شیربچه های نهضت حسینی ترس از یزیدیان رابرای ما دیکته می کنند. آن روزها از خمپاره ها وانواع سلاح های شیمیایی که آمریکا وانگلیس وهم پیمانانشان برسر مان ریختند نترسیدیم بااینکه دستمان خالی بود!!!

امروز که باداشتن انواع سلاح های موشکی حرف اول را درمنطقه خودمان می زنیم مارا ازچه می ترسانید؟! 

به راستی که آنچه مردم کوفه را سزوار ننگ تاریخ کرد شکم پرستی ودل بستن به زندگی دو روزه دنیابود. واینکه حاضرنشدن برای دفاع ازاسلام از تمایلاتشان بگذرند. ما درکجای این ننگ تاریخی هستیم؟!! آیا قرار است به بهانه قطع شدند مستمری یا نداشتن نان شب خیمه امام حسین(علیه السلام)رابه دست حرامیان بسپاریم؟!! آنهم زمانی که دور تادور ما را گرفتند!! آیا سزاواراست سلاح زمین بگذاریم وهرچه داریم تقدیم دشمن کنیم؟! باوجودآنکه میدانیم او دست ازدشمنی نمی کشد!!

امام ما گفت: اگر مارا محاصره ی اقتصادی کنند؛ فرزند رمضانیم.واگر ما را محاصره ی نظامی کنند، فرزند عاشوراییم.

مانیزاینگونه خواهیم بود. این رابه گوش خودفروخته های زمانمان برسانید. ایران خیمه امام حسین(علیه السلام)است. ماشیربچه های نهضت عاشوراییم. مارا از گرسنگی وتشنگی وقحطی نترسانید. ما ۸سال مقاومت بادستان خالی را درپرونده خودمان داریم. سپاه امام حسین(علیه السلام) مردمیدان می خواهد. مردمیدان نیستید بسلامت.برویدبرکرسی هایی تکیه بزنیدکه حسرتش رادارید.

اگردین نداریدلااقل آزاده باشید.

درآخرین فرصت

خورشیددروسط آسمان،تماشامی کند اهل زمین را. وزمین بغض خودرا فرومی خورد. همه بی تابند. گروهی بی تاب شهادت. گروهی بی تاب غارت.دندان طمع تیز کرده اند. ازدور تمام دارایی امام را زیرنظر دارند. همه چیز راثبت می کنند.گویی به دنبال تسویه حساب آمده اند. نبایدچیزی ازقلم بیفتد. حتی گلوی شیرخواره حسین(علیه السلام).

امام می داندچه میگذرد درسرشان. هشدارمی دهد. خودرا معرفی می کند. صفوف دشمن متزلزل می شود. دشمن هروله می کندتا صدای امام به لشکرنرسد.

هرکس به نوعی خودرا توجیه می کند. امام حجت رابا آنهاتمام کرد.باتمام دارایی اش به میدان آماده است. برای نجات دین خدا ازشرتاریکی وجهل…حال دیگر باآن هاست که با اوباشندیابرعلیه او.

لشکردشمن دودسته می شوند. گروهی ازکاری که در پیش دارندمرددمی گردند. وگروهی مال حرام ونسب نامعلوم، مهری بود برگوش ودلشان.توجیه پشت توجیه. برای کشتن پسررسول خدا نیت روزه می کنند. خودرا مسلمان حقیقی وحسین(علیه السلام)را خارج شده ازدین می نامند. جنگ بااورا حلال می خوانندو می شوند مجاهددر راه خدا!

امام آمده تا مشت تزویر رابازکند. عباس(علیه السلام) رابرای گرفتن فرصت به قصد مناجات وخلوت با خدا میفرستد. خبرش درلشگر دشمن می پیچد.پچ پچ هاشروع می شود. اگراونمازمیخواند پس چرا خارج شده ازدین است!!

یکی ازمیان لشگردشمن برمی خیزد.به قصد پیوستن به امام. دیگری جویای تصمیمش شد. گفت: «به خدا سوگند كه من خود را ميان بهشت و جهنم مي‌بينم وبه خدا هيچ چيز را بر بهشت اختيار نمي كنم، اگر چه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. »

بلافاصله به سمت سپاه امام حرکت کرد. پریشان بود. خودرا مقصرمی دانست. اوبودکه راه امام رابه کوفه بست. ومانع حرکت ایشان شد.خدمت امام رسید. با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی.

دلش بی تاب بود. بایدجبران می کرد. دراوج درگیری ومحاصره دشمن.اذن میدان خواست. گویی سینه اش نیزه هاوتیرها راصدامی کرد. ای نیزه ها به قصدیاری پسررسول خدا برخواسته ام مرا دریابید.درآخرین لحظات به سپاه امام پیوست. وبه روشنگری وحق بودن راه امام تا آخرین لحظه ادامه داد.اوهم رستگارشد.

دشمن می دانست اگربیشتربه امام فرصت دهد،تمام لشگرش ازهم می پاشد.دایره محاصره راتنگ ترکردند.حمله سواران شروع شد.گرداگردخیمه گاه می چرخیدند. پشت خیمه ها گودالی ازآتش بود. تنهاراه حمله جلوی خیمه هابود.یاران امام همچون پروانه گرد وجودنازنینش می چرخیدند.که مبادا کوفیان بی حیا،قصد ورود به خیمه هاکنند. 

یکی ازیاران به سوی امام می رود.گویا وقت نماز است.امام میفرماید:ذکرت الصلوة جعلک الله من المصلین الذاکرین ؛ نماز را یاد کردى خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد.

یاران امام دو دسته می شوند. گروهی پشت سرامام نمازمی خوانند. گروهی سینه هایشان سپرتیرهای دشمن می شود.

بازهم امام توخالی بودن دشمن را به رخشان می کشد.اقامه نماز اول وقت درمیدان جنگ. زیر باران تیرها ونیزه ها تنهایک پیام دارد.حسین ویارانش خارج شده ازدین نیستند. بلکه به پاخواستندتا دین ازجهل وتحریف حفظ شود.

#به_قلم_طوفان_واژه_ها

1 2