طوفان واژه ها
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
جمعه 97/06/02
بازهم درذهنم شوری بپاست. واژه ها گوی سبقت ازقلم ربوده اندوهرکدام خودرا برسطری می نشانند. گویادربیان حقیقت ازهم سبقت می گیرند. ومرا یارای کنترل کردنشان نیست. گویا این قلم کمرهمت بسته است به واسطه واژه ها طوفانی دیگربپاکند.
مکه،حجه الوداع،سقیفه،غدیر!!! واژه هایی که نمی توان فقط نام برد،وازآن گذشت.مگرمی شوداز حجه الوداع گفت ولی به حجه البلاغ اشاره نکرد؟حجی که زنده کننده نام ویادکسی است که پیام الهی درباره اش آمده بود.واورا امیرمومنان نامید.اما اسمش به حجه الوداع تغییرکرد تا بجای پیام آور ولایت وجانشینی؛ جزحسرت واندوه ودوری پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پیام دیگری نداشته باشد!! (۱)
مگرمی شودازسقیفه نام بردوبه تفکری شوم اشاره نکرد؟تفکری که همچون تکه های پازل درچشم برهم زدنی عملی شد!!
چطورمی شود پیامبری که خدا دروصفش میفرماید: وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ (و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!)نجم/۳ فردی هذیان گولقب دادو مانع مکتوب شدن آخرین کلام های نورانی اش شد؟!! این چه ادعایی است که کتاب خدا، ماراکافی است!! درحالی که درکتاب خدا اطاعت ازخدا ورسول خدا واجب شمرده شده!! يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را اطاعت کنید.(نساء/۵۹)
ای قلم،به این جاکه می رسد تاریخ نفسش به شماره می افتد، چه برسد به توکه تکه شئ بی جان هستی!گویاتوهم به خس خس افتاده ای! لابدمی دانی آنانکه چنین سیاهی درتاریخ به یادگارگذاشتند منکراسلام نبودند.بلکه افق نگاهشان بااسلام متفاوت بود. گویاتصورمی کردند.اسلام آمده تاامور دنیایی شان راسروسامان دهد.پس هرجا فکرمی کردند نظراسلام برای امورکافی نیست،نظرخودرابه نظراسلام ترجیح می داند.واین چنین شدکه تحت عنوان اجتهادخلیفه، اسلام ماهیت حقیقی خودرادست داد. وتنها نامش باقی ماند. بانیان چنین تفکری باتکیه برآن،به مسند خلافت نشستند. وغدیررا باتمام تاکیدات پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مبنی برولایت علی (علیه السلام) بعد نبی (خَليفَتي عَلي اُمَّتي)به فراموشی سپردند.
هیهات برسقیفه!ای قلم بنویس تا روحیهای که در سقیفه پیام غدیر را نادیده گرفت شناخته شود، وگرنه دوباره مقدسات به مسلخ میروند. روح و روحیهای که نمیتواند بفهمد پروردگار عالم انسانهایی را جهت هدایت بشر، منوّر به عصمت و طهارت کرده است.بلکه اساساً نسبت به چنین انسانهایی کینهورزی مینماید، و این است آن خسارت بزرگی که در کربلا بروز کرد.
وقتی ارزش امام معصوم یعنی علی(علیه السلام) با سایرین مساوی قلمداد شد، نتیجه آن میشود که همهی قبایل،حکومتِ بر جامعه مسلمین را حق خود میدانند، و لذا تفاوتی بین امام حسین(علیه السلام) و یزید در میان نمیماند. به طوریکه حتی افکارعمومی هم ازحاکمیت همچون یزید ملول نمی شود.
ای قلم اف برتو! به کربلا رسیدی قلبم آتش گرفت! چگونه ازکربلانام می بری ومی خواهی باشتاب بگذری؟مگرمی شودازکربلابه سادگی گذشت؟ سربریده،روی نیزه،نعل تازه، زیرآفتاب سوزان، تکه تکه، مشک بی آب،لب تشنه،توی خیمه، آتش انداخت، آتشی ازجنس سوختن در،دست بسته،می برندبه اسیری! امان ازدل زینب!
ای قلم این بار توزینب وار پیام عاشورا رابرسان!تاهمه بدانند پیام حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) و یاران آن حضرت در کربلا چیست؟ آیاغیراین است که می خواهند انسان هاازخواب غفلت بیدارشوندوازخود بپرسندچرا اسلام آنطور که باید و شاید نتوانست نقش خود را ایفاء کند؟ و چرا کار جهان اسلام تا به آنجا کشیده شد که روبهروی پاکترین انسان روزگار ایستادند؟
چرا پس از پنجاه سال از هجرت رسول خدا(ص) عدهای از مسلمانان حاضر شدند دست به کشتن کسی بزنند که معتقدند رسول خدا(ص) در مورد او و برادرش سفارشها کرده و حضرت سیدالشهداء در مقابل لشکر عمرسعد فرمودند: «أَ وَ لَمْ یبْلُغْکمْ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةآیا به راستی سخن پیامبر خدا(ص) در مورد من و برادرم به شمانرسیده است که فرمود: این دو؛ سید و سالار جوانان اهل بهشتاند؟
وقتی آن پیام درست دریافت شد همهی آحاد جهان اسلام نسبت به سیری که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پیش آمد، به تأمل فرو میروند.
آنان منکر سخن حضرت سیدالشهداء(علیه السلام )نبودند ، مشکل آن بود که در فرهنگی قرار داشتند که رعایت سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) را مصلحت نمیدانستند، و این آن فرهنگی است که در سقیفه ظهور کرد.همان تفکری که معتقد است از اسلام استفاده کند ولی هرجا به نظر او اسلام جواب نداد با نظر خودش کار را ادامه دهد، زیرا معتقد است اسلام هم مثل هر چیزی کهنه میشود و دورانی دارد. این طرز فکر را در گفته خلیفه دوم به وضوح میتوان دید، وقتی میگوید:«همانطور که یک شتر در طول عمرش حالات گوناگونِ توانایی و جوانی و ناتوانی و پیری دارد، اسلام همینطور است》(۲)
از این جمله بر میآید که اسلام هم یک طرز فکر بشری است، مثل طرز فکر افلاطون و جان لاک که در عین قابل احترامبودن نمیتوان تا ابد به آن مقید بود. حرفشان این است که اسلام مربوط به زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بود، امروز باید خودمان با فکر خودمان به اسلام کمک کنیم.
حال اگر امام حسین(علیه السلام) بخواهد جامعه را به زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) برگرداند و بگوید: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی(ص) أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِیعَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)»؛من برای سرکشی و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلکه؛ جز این نیست که من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهی از منکر نمایم. من میخواهم مطابق سیرهی جدّم رسول خدا و پدرم علی بن ابی طالب(علیهماالسّلام) رفتار نمایم. در منظر آنها چنین فردی طغیانگر است و طبق عقل جامعه عمل نمیکند و میخواهد ما را به گذشته برگرداند!!
ای قلم بنویس تاهمگان بدانند، تفکری که معنویت را به حاشیه میراند، هرچند با ظاهر اسلامی به میدان بیاید، در نهایت، با حقیقیترین روشِ اصلاح امور که در امامی معصوم(علیه السلام) تجلی مییابد، به مقابله بر میخیزد. در ابتدا هیچکس فکر نمیکرد با تفکری که در سقیفه ظهور کرد کار به قتل فرزند پیامبر بکشد، ولی چون پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) یادشان رفت که قرآن آمده است تا بشر را آسمانی کند غدیر فراموش شد و امام به شهادت رسید.
آسمانیشدن بشر ممکن نیست مگر اینکه کسی مدیریت جامعه را در دست بگیرد که به عنوان انسانی معصوم، با باطن قرآن مرتبط باشد، همان شخصیتهایی که ابتدا قرآن آنها را به عنوان اهل البیت عصمت و طهارت معرفی کرد(۳) و سپس فرمود: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛(۴) آن قرآن، قرآن بلندمرتبهای است که در کتابی پنهان و دور از دسترس همه قرار دارد و هیچکس نمیتواند با آن تماس پیدا کند مگر آن مطهرون و اهل عصمت و طهارت.
وقتی مقصد اصلی قرآن فراموش شد هم سقیفه جای غدیر مینشیند و هم یزید جای حسین(علیه السلام) و هم امام در کربلا شهید میشوند.هرچنددر سقیفه هیچ کس منکر آن نبود که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودهاند: «اَلْحَقُّ مَعَ عَلِی وَ عَلِی مَعَ الْحَق»؛(۵) حق همواره با علی(علیه السلام) همراه است و علی(علیه السلام) نیز همواره با حق است. این حدیث و امثال آن را همه از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) شنیده بودند و در کتابهای خود نیز آنها را آوردهاند، منتها در سقیفه روحیهای حاکم بود که تصور میکرد برای اداره جامعه به چیزی غیر از شریعت الهی احتیاج است و آن زرنگیهای حاکمان است.
باچنین تفکری بایدگروهی بر سر کارآیدکه با اندیشهی بشری جامعه را اداره کند و امور دیانت را برای امور شخصی بگذارد.حسین(علیه السلام) در کربلا عمق فاجعه را نمایاند، و روشن کرد وقتی اصالت به منافع دنیایی داده شود بهترین انسانها به مسلخ میروند و در نتیجه جامعه یک روز هم روی خوش به خود نخواهد دید.
ای قلم افسوس که تاریخ همچنان درحال تکراراست. سقیفه، این بار در رنگ دیگری رخ می نماید.اهل سقیفه هنوزهم درتلاشندتاازقدر ارزش های الهی کم کنند. یکبار عدالت را زیرسوال می برندوباردیگر منکر قصاص می شوند. وهروقت کم بیاورند به تحریف تاریخ دست می برندو ازکربلا درس مذاکره می گیرند! اینان برای حفظ خود اسلام را دست آویزقرارداده، وهرجا که مطابق میلشان نبود به رای خودعمل می کنند.و وقیحانه ازناتوانی اسلام درجهت تامین نیاز بشر می گویند.
جماعتی که تحت نظام سرمایهداری با تکیه بر لیبرال دموکراسی، گمان می کردند با کار و تولید میتوانند امور جامعه را سر و سامان دهند و جایی برای رهنمودهای انبیای الهی در مناسبات اقتصادی و اجتماعی قائل نبودند، امروز روحیهی کینهورزی با امور معنوی را تقویت می کنندو درنتیجه بشر را با بحرانی اینچنین سهمگین روبهروکردند. همان بحرانی که جهان اسلام با حضور امویان با آن روبهرو شد، بحران مقابله با قداستها که منجربه شهادت حضرت امام حسین(ع) شد. ریشهی همهی این بحرانها - اعم از بحرانهای دوران اموی، و یا بحرانهای جهان امروز - را باید در توجه بیشتر به زمین و غفلت از آسمان معنویت جستجو کرد، این روحیه در سقیفه به یک نحو ظاهر شد و در مارکسیم لنینیسم به نحوی دیگر و در لیبرال دمکراسی به صورتی دیگر.(۸)
امروز بدخواهان درتلاشندتا باترویج تفکرسقیفه کربلایی دیگررقم بزنندودوباره امام زمانه را به مسلخ بکشانند.آن هم باابزاری که در دست دارند.ازرسانه های داخلی وخارجی گرفته تا مهره های دست نشانده شان.همه وهمه رافراخوانده اندتا ازوعده الهی جلوگیری کنند.(۶) چه درسطح جهانی بامعرفی اسلام به خشونت وتروریسم،چه با ایجادتفرقه بین مسلمانان، چه با ترویج خرافات در وقایع تاریخی ازجمله کربلا وعاشورا چه باایجادناامیدی ویاس ازانتظارفرج…
ای قلم به همگان بگو که شیعه همچون کبوتری است که دوبال دارد.بال سرخ عاشورا(قیام امام حسین(علیه السلام) وسبزانتظار(قیام امام مهدی(عج).(۷) سقیفه پرستان درتلاشند،این دوبال را ازشیعه بگیرند. بهوش باشیدمبادا باردیگر کربلایی دیگر رقم بخورد!! مبادا مسلم زمان تنهابماند!! مبادا ماهم چون اهل کوفه عمل کنیم!!
به قلم طوفان واژه ها
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۱:مجید،حیدری فر، مدرسه سبزغدیر،ص۹۵،انتشارات زائر،سال۸۸
۲:علامه،طباطبایی،معنویت تشیع،ص۵۴،انتشارات تشیع،سال۸۵
۳:سوره احزاب/۳۳
۴:واقعه/۷۷_۷۹
۵:ینابیع الموده،قندوزی شافعی،ص۹۰
۶:. امام صادق(ع) در تفسیر آیه یاد شده فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول الله آورده (دین اسلام) هدایت می کند». («و فی کل زمان امام منا یهدیهم الی ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسی، بحارالانوار، ج 23 ، ص 5)
۷: درکنفرانس تلاویو،افرادی مثل برناردلوییس،میشل فوکوو… جمله مشهوری دارند، این است که: اینها(شیعیان) به اسم امام حسین قیام می کنندوبه اسم امام زمان،قیامشان راحفظ می کنند.
۸:اصغر،طاهرزاده، رازشادی امام حسین (علیه السلام)درقتلگاه،ص۳۲، سال ۸۹
چهارشنبه 97/05/24
پیرمردخوش صحبتی است. زمان زیادی نیست که درجوارشان هستیم. هرازگاهی برای عرض ادب خدمتشان می رسم وباحاج خانم بحث های داغ خانومانه به راه می اندازیم وکلی خوش میگذرانیم.
یک روز حاج آقا درباره وضع فعلی مملکت حرفی زد. که باعث تعجبم شد.انتظارچنین تحلیلی ازیک پیرمرد روستایی که بخاطرمریضی حتی امکان بیرون رفتن ازخانه ندارد رانداشتم. به این فکرمی کردم که چقدر ایشان برخلاف تصورمن بروز است. ازهمه اخبارمطلع است. سروگوشی جنباندم، خداروشکرخبری ازماهواره نبود. تنهارسانه جمعی شان همین تلویزیون بود وبس.
اما شنیدن چنین تحلیل واخباری که اغلب درفضای مجازی دست به دست می شودومنبعشان شبکه های ماهواره ایست، از دهان مبارک پیرمردخوش صحبت ودوست داشتنی همسایه جای تعجب داشت. که چقدر دقیق تمام آقایان رابه اسم می شناسدو درباره وضع معیشت مردم ونحوه اداره حکومت نظرات کارشناسانه ای میدهد.
اومی گفت ومن درحالی که چشمم به اوبود درافکارم چرخی می زدم تا جوابی ساده پیدا کنم.گاهی در حرفهایش که عمیق می شدم.ردپای کدخدا پرستان رامی دیدم. ازخودپرسیدم، نه این پیرمرد شرایط دیدار با این جماعت رادارد!! نه آنها اورا می شناسندوبه اوسرمی زنند!! پس چرا انقدر حرفهای شان شبیه بهم است؟ چه تسلط وچه رسانه ای این جماعتی که عین موریانه به بدنه نظام افتادند، دارند که حتی صدایشان را به گوش پیرمردی روستایی وفرتوت می رساند…ای کاش ماهم در رساندن کلام حق انقدر رسانه ی دقیق داشتیم.
اوهم مانندبقیه فکرمی کند.مقصر را رهبرمی دانست که کاری نمی کند!! میگفت: او بالا نشسته چی می دونه ماها چی می کشیم. کارگر روزی ۵۰ت می گیره بااین اوضاع بازار چطور شکمش روسیرکنه؟! مرغ یخ زده کیلویی۱۲ت _تخم مرغ ۷۰۰ت. امروز می ری بازار یه چی بخری یه قیمته فردا می ری یه قیمت دیگه.
با اوضاع نابسامانی که ازش حرف می زدموافق بودم. بی برنامگی وعدم نظارت روی روندقیمت بازار. واز طرفی برخودجدی نکردن بامصوبین این اوضاع و محتکرین.همه وهمه دست به دست هم داده واین اوضاع بوجوداومده. اما بااینکه باز نوک حمله سمت رهبر باشد موافق نبودم.
ناخودآگاه دلم گرفت. به یاد غربت مولا علی (علیه السلام) افتادم. آنهم چه غربتی!! مردم زمانش او را که نشناختندهیچ، تازه به واسطه تبلیغات معاویه گمان می کردندکافرشده!! باور نمی کردندحتی نماز بخواند!!! مصداق کفر(معاویه) را می دیدند اما دست حق(امام علی(علیه السلام) را باورنداشتند. نتیجه اش شد واقعه کربلا و…
گفتم: حاج آقا شماخودت رهبری!! پیرمرد چشمان کم سوی خودش راجمع کرد ودرحالی که خیره بودبه من نگاه می کرد.
نگذاشتم حرفم راقطع کند وبلافاصله ادامه دادم. منظورم اینکه شما مدیریت یک خانواده روبه عهده داشتی هنوزم داری. خانواده هم جامعه کوچیک ترهست.پس اجازه بده یه مثال بزنم. آیا غیر اینکه توی خونه شما هرکس وظیفه ای داره و موظفه وظیفه اش رو درست انجام بده؟ حاج خانم، درجایگاه همسر ومادر، بچه ها درجایگاه دختروپسر.
حالا درنظربگیرید اعضای این جامعه که شامل شما وهمسرتون وفرزاندانتون می شید. هرکدام ساز خودشون روبزنن. هرکس درجایگاه خودش به وظایف خودش درست عمل نکنه. همسرتون مثلا نقش مادری رو انجام نده یا حقوق همسری رو رعایت نکنه! چه اتفاقی میفته شمامی تونید باوجود داشتن همسر هم پدر باشیدهم مادر؟ درمورد فرزندانتون چی؟ برفرض هرکدوم به رای خودشون عمل کردندواصلابه توصیه های شما توجهی نکردند!! نه توانتخاب شغل ونه توانتخاب همسر، اصلا گوش شون به توصیه های شما نباشه. چه کاری ازدست شما برمیاد جز صرفا راهنمایی وگوشزد نکات؟ نمی تونید جلوی ازدواج وانتخاب غلطشون روبگیرید اگراین کار روکنید میگن داخلت کردی!!
اونهاهم به رای خودشون تصمیم می گیرن میرن سرزندگی شون آخرش به توافق نمی رسن بعد طلاق می گیرن این وسط بچه هم دارن. چندنفر اونها روشماتت می کنن؟ اتفاقا براشون دل می سوزونن!!! درعوض میگن فلانی توکه ازاول می دونستی اینابدرد هم نمی خورن چرااجازه دادی؟!! ازدید خیلی ها شمامقصری!! شما چه کاری ازدستتون برمیاد؟ جزحمایت درسته اونها باندونم کاریشون اینده خانواده (جامعه کوچیکتر) روخراب کردند.دودشون هم به چشمشون رفته ولی بازشما درمقام پدرخانواده نقش رهبر رو دارید.وباید اونهاروزیرپروبالتون بگیرید.
تونگاه کلان جامعه هم همینطوره. طبق قانون هرکس جایگاه خودش روداره و وظایف خودش رو. رهبرنمی تونه هم جای مجلس تصمیم بگیره هم جای قوه قضاییه وهم جای دولت!! اونها هرکدوم طبق قانون وظایفی دارن.
این وسط دولتی ها تصورمی کنن مشکلات کشور بادوستی با آمریکاحل می شه!!بعد میاد با آمریکا یه عقدی می بنده. برای ظاهرسازی کلی شرکت ها واردایران می شن برای سرمایه گذاری. رهبرهشدار میده ایران روبازاری برای اروپا نکنید. مبادا سرمایه خارجی اهرم فشاربشه. یه دفعه بزنن زیرقرارشون دست مابمونه توپوست گردو!!! گوش هیچ کس بدهکار نبود. مجلسم عرض ۲۰دقیقه عقدنامه تصویب می کنه. بعدازمدتی طرف مقابل بدعهدی می کنه می زنه زیرتعهدش. سرمایه دارها میگن ببخشید مانمی تونیم شراکتمون رو ادامه بدیم. این وسط ایران می مونه وحوضش. کلی شرکت وجوان نخبه داشتیم که آقایون کنارگذاشتن گفتن سرمایه دارخارجی بیاد. سرمایه دارخارجی هم این مدلی شد. چقدربخاطراین ندونم کاری هاضررکردیم؟
این سیاست های غلط فقط مال امروزنیست . ازاول انقلاب بیشتر اون هایی که دید انقلابی داشتند رفتندجبهه شهیدشدند. یا بعدجنگ وحین جنگ ترورشدند. موندن یه تعداد از فرنگ برگشته، که گوشت وخونشون با اب وهوای فرنگستان آمیخته است. حتی حاضرنیستند تابعیتشون رولغوکنند. این ها هرباربه کرسی نشستندجز تفکرات غربی و لیبرالی چیزی نداشتند. الانم فقط به فکرپرکردن جیبشون از سفره انقلابن برای دفاع ازحق مردم که کاری انجام نمیدن. بچه هاشون درسشون تموم نشده صندلی ریاست نصیبشون می شه.
جالب اینکه انواع معاهده ها که کلی امتیاز ایران ازدست داده تو زمان همین هابوده. سیاست غلطی که اقایون تو جریان بانکداری ما بکارگرفتند.سیاست های غلطی که توی کنترل جمعیت عملی کردن وامثال این سیاست های غلط ومعاویه ای وفریبکارانه که انجام دادند. ودودش به چشم مردم رفت. انوقت اونها درکمال وقاحت میان مدعی حق مردم می شن و حرف از بهمن اعتراض می زنن.بعدکه دستشون رو می شه پشت رهبری پنهان می شن. رهبری چکارکنه؟!!
چقدر اقاتاکیدکردند به کسایی رای بدید که تفکرات اشرافی گری نداشته باشند. مدیرانی که روحیه اشرافی گری داشته باشن درد مردم رونمی فهمند.
ماچیکارکردیم؟ چقدربه توصیه های آقاعمل کردیم؟!! حکایت الان ماحکایت جوان سرکشیه که به حرف پدر توجه نمی کنه پی لذت های زودگذرنصایح پدر رو نادیده می گیره. آخرش کارش به ناکجاابادمی رسه!!
این وعده خداست که سرنوشت هیچ قومی روخدا تغییرنمیده بلکه مردم خودشون سرنوشت شون روتغییرمیدن…رعد/۱۱
دلم پربود. اما دهنم خشک شده بود ازبس ازاین طرف واونطرف مثال زدم تا ساده بگم که ازماست که برماست. کمتر نوک حمله سمت رهبرببرید.?
پیرمرد متفکرانه به زمین خیره شده بودوسرتکان میداد. نمیدانستم حرفهایم به اندازه رسانه های تبلیغاتی معاند براواثرگذارهست یانه. اما امیدوار بودم لااقل متوجه شود آدرس غلط به او دادند.
حاج خانم مثل همیشه چایی بدست واردمحفل ماشد.ومارامهمان چای تازه دمی کردکه من عاشقش بودم.وهرباربه بهانه خوردن آن چایی به آنهاسرمی زدم.چای باطعم هل ودارچین.
چهارشنبه 97/05/24
گربه ملوس رادیده ای؟مادامی که پا روی دمش نگذاری وجاوغذایش نرم وگرم باشدوبه موقع به او رسیدگی شود،نه بهانه می گیردونه دادوغال می کند.تازه برایت دم هم تکان میدهد!!
روزگاری مامثل همین گربه ملوس در دست ابرقدرت ها ساکت وآرام بودیم. به قول خودشان بالشی نرم زیرپایمان گذاشته بودندومانندحیوان خانگی تیمارمان می کردند ودرعوض تمام وکمال دراختیارشان بودیم، فقط کافی بودغذای مان راتامین کنندوبه مابدنگذرد. این روحیه را از شاهنشاهمان به ارث برده بودیم.☺
او انقدربه فکرگربه اش بودکه برای حفظ امنیت او شروع به تکه تکه کردن اجزای گربه کرد.قطعا حفظ امنیت درآن ابعادوسیع ممکن نبود.ازطرفی خرج ومخارج درباروسفرهای اروپایی زیادبود وتامینش برای شاهنشاه ممکن نبود. راهی جز دادن تکه های بدن گربه به لاشخورها نداشت.?
گربه ملوس وچاق وچله ای که کارش شده بودیه گوشه بنشیندتادیگران برایش تصمیم بگیرند.داشته هایش رابه تاراج ببرندوحتی اجازه مداخله به اوندهند. کم کم به لطف تاراج تن لاغرشدواز حالت یه گربه ملوس خان نشین تبدیل به یوزپلنگی شد که اسمش هم به تن دشمن لرزه می انداخت.
وجدان خفته اش بیدارشد.به خودش آمدوفهمید. آن همه وعده غذاهای پرچرب وچیلی ورنگین فقط برای زمین گیرکردنش بوده، ودرعمل او جسمی لاغرونحیف برایش مانده است.
این چنین شدکه باخودش عهدکرد تاآخرین لحظه عمرش چشم روی هم نگذارد. که مبادا کسی موشی بدواندکه ازچشمان تیزبین اومخفی باشد. وتنهاراه برای جلوگیری ازموش دوانی دیگران به روی پای خودایستادن است. نه روی بالش نرم خوابیدن!!!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طوفان نوشت: واین چنین شدکه بخش های عظیمی ازایران به همت شاهنشاه جداشد.آخرین تجزیه نیز در سال 1970 با جدا شدن استان چهاردهم ایران یعنی بحرین به وقوع پیوست. واین توطئه بعدازبیداری ملت ایران همچنان ادامه دارد ودرصددهستند ایران راتجزیه کنندونقشههای شوم برنارد لوییس انگلیسی جهت تبدیل ایران به ایرانستان راعملی کنند. که جلوگیری ازاین امرهوشیاری هر چه بیشتر ایرانیان به ویژه دست اندرکاران سیاست خارجی ایران، برای مقابله با هر اقدامی که منافع بلند مدت ملی و تمامیت ارضی ایران را توسط بیگانگان ضد ایرانی فراهم نماید به ویژه در خلیج فارس و دریای کاسپین میطلبد.
?به قلم طوفان واژه ها
به مناسبت سالروزجدایی بحرین ازایران
چهارشنبه 97/05/24
?برای درست کردن این مدل گیره روسری به لوازم زیر احتیاج دارید?
➖سیم برنجی شماره 6 یا 7
➖مهره
➖خرج کار ب سلیقه خودتان
➖انبر دم گرد و سیم چین
➖زنجیر سایز متوسط
??????????
برای دانلودفیلم آموزشی بزنید ?اینجا
سه شنبه 97/05/23
چه کسی صدای ناله هایت رامی شنود؟! کدامین حقوق بشر درصددستاندن حقت ازظالمین قداعلم می کند؟! مگرزمانیکه هواپیماهای سعودی مهمان ناخوانده مجلس جشن وسرورتان شدند واز آسمان برسرعروس وداماد وجمع مهمانان نقل بمب باریدند ومجلس جشن و سرور راتبدیل به مجلس عزا کردند، کسی صدایت راشنید؟
این جماعت باپنبه سرمی برند. باپولشان خدایی می کنند. پول که باشدفریادبی معنامی شود. برق دلار های سعودی چشم زر اندوزان را کور کرده وگوش هایشان را کر. ودراوج زمانی که مدعیان حقوق بشر کر وکورند تیزی دلارسعودی شاهرگ کودکان وزنانت را می برد.
چه کسی برای احقاق حقت بلندمی شود ویاری ات می دهد؟ توکه چشم وموی رنگی نداری تا درفراق از دست رفتنت شمع روشن کنند!! جانت هم به اندازه حیوانات خانگی( دور ازجانت ) برای شان ارزش ندارد که هشتک #یمنی_تنها_نیست به راه بیندازند. یاانقدر برای لاشخورها مهم نیستی که به زبان مادریت برنامه بسازنند و پیام تاریخی برایت بفرستند. وازدوستی باتوصحبت کنند. زبانشان باتو تنهاسکوت دربرابر این جنایات است ورساندن سلاح به متجاوزین.
چه کسی صحنه های دلخراش زندگی ات را به تصویر می کشد؟کدامین کارگردان وتهیه کننده وقت برای نشان دادن آنچه برتو میگذرد،دارد!! کدامین پرده سینمایی روز وشب تو را منعکس می کند؟ تمام فیلم هایمان پرشده ازخیانت وروابط آزادزن ومرد،عیاشی و… خبری از جوانمردی نیست. دیگرکسی ازفداکاری ورشادت ها فیلم نمی سازد.اگرکارگردانی گوشه ای ازخیانت داعش را به تصویر بکشد، همین جماعت روغنفکر اورا به سخره می گیرند. ولقب طنز به فیلمش میدهند. آری در دوره ای زندگی می کنیم که ضدارزش ها ارزش تلقی می شوند.
درفلان کشور اگربر اثر بمب گذاری چند داعشی،نفراتی کشته شوند. تیتر رسانه ها می شود. عده ای پست کمک رسانی می گذارندو به یادشان شمع روشن می کنند.اماحرف ازتو که به میان بیاید روغنفکران وطن، یاد گرفتاری ها میفتند و بانوشتن چراغی که بر منزل رواست به مسجد حرام است. تورا به حاشیه می برند!!!
توهمیشه بخشی ازحاشیه وحواشی بودی؟ کی تیتر اول رسانه های خبری شدی؟!! حتی زمانی که فرزندان وکودکانت دراتوبوس مدرسه درحالی که مشغول بازی وشادی بودند،موردحمله جنگنده های سعودی قرارمی گیرند!! کدام رسانه بین المللی آن رامنعکس کرد؟ چه کسی فریادت را به گوش جهانیان می رساند که شما به لطف ائتلاف مرگبار سعودی_آمریکایی از تامین حداقلی های زندگی محروم هستید. کودکانت که آب وغذای کافی ندارند،دیگرجانی برایشان نمانده تا کودکی کنند.
کودکانه هایشان مانندخانه وکاشانه شان برسرشان خراب شدو آرزو های شان مانند عزیزانشان به دیار باقی شتافت…پس همین بس که صدایشان در اتوبوس های مدرسه هم خاموش شود.گویی هیچ کس تحمل شنیدن صدای خنده های کودکانه ودیدن بازی هایشان درکوچه پس کوچه های شهررا ندارد.
هیسسسسس فریادنزن!!
هیسسس یمنی ها فریاد نمی زنند!!
✍به قلم طوفان واژه ها