طوفان واژه ها
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
بازاين چه شورش است كه درجان واژه هاست...
می گویم:هوس، توعشق معنامی کنی!
می گویی: عشق، من هوس میفهمم!
گفتی: عشق رانمی فهمی! بخاطرهمین عشق درنظرت بی معناست.
می گویم:علتش این هست که عشق را فقط در رابطه دوجنس دیدی!
گفتی: اگراین نیست،پس چیست؟! این روزها هرننه قمری دم ازعاشقی می زند.
می گویم:در رابطه بین دو جنس(زن ومرد) عشق یک در هزار است. این روزها که ملت عقلشان به چشمشان است. (هرچه چشم دید قلب می پسنددو به عقل حکم می کند)آنچه که ازعشق می گویند عشق نیست.زن دریک نگاه عاشق استایل مرد، ومرد دریک نگاه عاشق زیبایی ظاهر زن می شود.انقدر این زیبایی به دلشان شیرین می آیدکه احساساتشان درگیرمی شود.وفکرمی کنند عاشقند!
اگراین احساساتی که ازغریزه نشات می گیرد رابشود عشق نامیددرحق عشق ظلم کرده ایم.
اگررابطه هایی که بایک نگاه آغازمی شوند،عشق بود آمار طلاق ها واختلافات خانوادگی انقدر زیادنبود. مگر معشوق عیب عاشق رامی بیندکه بخواهد دادخواهی کند ودرخواست طلاق بدهد؟! یامهریه به اجرابگذارد؟!
یااصلامگر داریم عاشقی که معشوقش رابه بادکتک وفحش بگیردوحرمتش رابشکند؟!!
نهایت احساسات بین زن ومرد،بعداز غریزه وهوس محبت است نه عشق!!
البته استثناهم داریم. کسانی که بندقلبشان به آسمان وصل است وجفت زمینی شان را بامعیارمعشوق آسمانی شان انتخاب می کنند. چون معیارشان بافطرتشان همخوانی دارد،مسیربلوغشان ازهوس ومحبت به نهایت عشق می رسد. چنان عشقی دربین شان جاریست که هرچه ازوصفش بنویسم واژه کم نمی آید.بلکه طوفان به راه می افتد.
گفتی: فهمیدم!
می گویم:بفهمم که سحر نزدیک است!!
#طوفان_واژه_ها
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط طوفان واژه ها در 1397/10/12 ساعت 03:32:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/11/10 @ 10:46:56 ق.ظ
مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد [عضو]
با سلام و خدا قوت
بسیار مطلب جالبی است .احسنت.