موضوع: "نقش علماءدرحمایت ازکالای ایرانی"

قندحرام است؟!!!

⛔حتمااین متن رادیده اید:《ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﻠﻪ ﻗﻨﺪ، ﺣﺮﺍﻡ ﻭ ﻏﯿﺮﺷﺮﻋﯽ ﺍﺳﺖ. ‏ﺍﻓﺮﺍﻃﯿﻮﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺍﻟﮏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻗﻨﺪ ﺭﻭﺳﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ! ﻋﻠﺖ آن هم :ﻧﭙﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﻭﺟﻮﻩ ﺷﺮﻋﯽ ، ﺗﻮﺳﻂ ﻭﺍﺭﺩﮐﻨﻨﺪﻩ ﻗﻨﺪ! ” ﭘﺮ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭﺟﻮﻫﺎﺕ ،ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺗﺎ ﻗﻨﺪ ﺣﻼﻝﮔﺮﺩﺩ ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻁ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺎﯼ ﻏﺴﻞ ﮐﻨﻨﺪ.》

⁉️اماواقعیت ماجراچیست⁉️

?اواسط دوران قاجار،ایران بازاری بودبرای فروش محصولات غربی?

◀️ايران در اواسط دوران قاجاريه از نظر اقتصادي وضعيت مطلوبي نداشت و اين نابساماني ايران را مستعد نفوذ اقتصادي بيگانگان مي‌نمود.

↩جرج کرزن سياستمدار انگليسي اقتصاد ايران را در آن برهه زماني اين گونه توصيف مي‌کند: «گذشته از اشياء تجملي غربي‏ که طبقات بالا به آن معتاد شده‏ اند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگي از غرب وارد مي‏شود . ابريشم، ساتن و ماهوت براي طبقات‏ اعيان و قماش نخي و پنبه‏‌اي براي همه طبقات. لباس يک روستائي ساده از منچستر يا مسکو مي‏آيد و نيلي را که همسر او بکار مي‏برد از بمبئي وارد مي‏شود. در واقع از بالاترين تا پايين‌ترين مراتب اجتماعي بطور قطع وابسته و متکي به کالاهاي غربي شده‌‏اند»

↩رابرت گرنت واتسن نيز درباره اقتصاد اصفهان مي‌نويسد: «شهر نامي اصفهان ديگر آن پايتخت باشکوه دوره صفويه نيست. سير انحطاطي آن از محوطه‏ هاي‏ بزرگ خالي که در دوران رونق خود سراسر کوچه و بازار و بنا بود اينک آشکار است. بخش عمده بازارها و محلات ويران و خالي از سکنه‌ است و اين‏ مي‏رساند که در روزگار پيشين چه شکوهي داشته‌ است».

↩ اوژن فلاندن باستان‌شناس فرانسوي پس از بازديد از اصفهان در ۱۸۴۰ مي‏نويسد: «از کارخانجات نساجي و اسلحه‌‌سازي و زربفت و مخمل‏ ايران که روزگاري محصولات آن به تمام مشرق زمين صادر مي‏شد، خبري‏ نيست و همه نابود شده‌اند. محصولات ايران از بين رفته و بويژه همجواري با انگلستان نتيجه شومي بخشيده‌ است. زيرا مقدار زيادي محصول را به بهايي‏ بسيار نازلتر از آنچه در خود ايران ساخته مي‏شود در بازارهاي ايران بفروش‏ مي‏رسانند.»

⛔درچنین وضع اسف باراقتصادی علماء وروحانیون وارد میدان می شوندمی پرسیدچطورپس ادامه رااز دست ندهید.?????

علماءو روحانيون با درک اين مسئله و بصيرت تاريخي و با کمک، همکاري و همياري توده مردم بارها مقابل سلطه اقتصادي بيگانگان ايستاده‌اند و قيام تحريم تنباکو و مخالفت با قرارداد رژي يکي از آنها بوده است. ناصرالدين شاه که در سفر به اروپا در سال 1890 اين قرارداد 15 ماده‌اي را با شرکت رژي منعقد کرد که مهم‌ترين مفاد آن انحصار خريد و فروش تنباکو در ايران توسط شرکت رژي بود.

ميرزاي شيرازي در عراق با کمک شاگردان و علماي بزرگي همچون آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري و ميرزاي آشتياني در تهران، آيت‌الله حاج شيخ محمدتقي نجفي (آقا نجفي اصفهاني) در اصفهان، ميرزا جواد آقاي مجتهد تبريزي در تبريز و مرحوم سيد علي‌اکبر مجتهد فال اسيري در شيراز به مبارزه پرداختند و با صدور فتواي مشهور خود همکاري و عدم استعمال تنباکو توسط مردم، ناصرالدين شاه را مجبور به الغاي اين قرارداد نمود.

در حقيقت الغاي اين قرارداد ضربه سهمگيني بر پيکره استبداد داخلي و استعمار خارجي وارد کرد که حتي توانست تا حدودي سرخوردگي شکست ايران در دو دوره جنگهاي ايران و روس را التيام بخشد و به گفته ادوارد براون در کتاب انقلاب ايران: «واقعه انحصار تنباکو را بايد مبدأ تاريخ بيداري و آغاز دوره و مرحله نو ايران در حوادث اجتماعي دانست.»

اما آنچه که لازم است اشاره شود اين نکته است که قيام تحريم تنباکو قيامي خلق الساعه و ناگهاني نبود و اين قيام داراي پيش زمينه بوده است. آيت‌الله شهيد شيخ فضل‌الله نوري که از شاگردان ميرزاي شيرازي بود و پس از تحصيل در سامرا در تهران سکني گزيده بود، در سال 1306 ه.ق. و تقريباً سه سال قبل از قيام تحريم تنباکو در نامه‌اي از مرحوم ميرزاي شيرازي تکليف مردم را در برابر نفوذ اقتصادي اجنبي استفتاء مي‌کند و جواب استفتاء را در قالب رساله جوابيه با تاکيد بر اينکه عبارات از خود ميرزاي شيرازي است انتشار مي‌دهد.

«در جواب سوال از قند و غيره، آنچه نوشته بوديد از ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد کفر به محروسه ايران … ، صواب، و هميشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است بوده‏ و از اقدام شما در تهيه دفع آنها که بايد از محض غيرت دين و خيرخواهي مسلمين باشد، زياده مسرور شدم. و البته به هر وسيله‏اي که ممکن باشد رفع اين مفاسد بايد بشود ... ولکن عجيب است از اقبال درخوردن مثل قند مجلوب از آن حدود، با شيوع اين همه اخبار؛ چنانچه اينجانب محض استماع، از اين قذارات بالطبع متنفر و از خوردن آن مانبت مي‌کنم انشاء الله تعالي. مورد مذکور، باب سياسات و مصالح عالم است و تکليف در اين باب بر عهده ذوي الشوکة از مسلمين است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتياج خلق باشد به مهيا کردن مايحتاج آنها. چه رجا ترک اموري که در ازمنه متطاوله عادت شده، از اهل اين زمان نيست و منع فرمايند نفس خود و رعيت را از آن بلکه منع از ادخال در ملک خود نمايد….

⏪لازم است درباره اين فتوا چند نکته متذکر شود:

1. از عبارت ” قند و غيره” فهميده مي‌شود که قند تنها يکي از موارد تحريم مي‌باشد و اين تحريم دامنه گسترده‌تري داشته است.

2. قند به خودي خود موضوعيت نداشته است بلکه ميرزاي شيرازي ” قند مجلوب از آن حدود” (قندي که از مرزها وارد شود) را متنفر بوده و از خوردن آن اجتناب مي‌کرده است و در ادامه اضافه مي‌نمايد: “تکليف در اين باب بر عهده ذوي الشوکه از مسلمين است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتياج خلق باشد به مهيا کردن مايحتاج آنها “، و اين عبارت به معناي خودکفايي اقتصادي و عدم وابستگي اقتصادي است.

3. عبارت “آنچه نوشته بوديد از ترتب مفاسد بر حمل اناس از بلاد کفره به محروسه ايران، صواب، و هميشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مايه خرابي دين و دنياي مسلمين است” نشان مي‌دهد هم آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري و هم ميرزاي شيرازي به اهميت سلطه اقتصادي بيگانه پي برده بودند.

از ديگران شاگردان ميرزاي شيرازي که در راه تحريم کالاهاي خارجي دست به مبارزه زد آيت‌الله محمدتقي نجفي اصفهاني مشهور به آقا نجفي اصفهاني است که سر درمندولف وزيرمختار انگلستان در نامه‌اي به امين‌ السلطان راجع به وحشت تجار اروپايي از اقدامات آقانجفي مي‌نويسد: «فدايت شوم از قراري که از اصفهان شنيده‌ام آقاي نجفي در شرف مراجعت به آنجاست چون ورود مشاراليه در آن محل اسباب ظهور اغتشاش است سکنه اروپايي از اين بابت خيلي واهمه نموده به دوستدار اصرار دارند که محترما خاطر منير ملوکانه را از وجوب سد راه صدمه و اذيت مجدد به اصفهان را به واسطه فساد و فتنه‌انگيزي اين شخص، مستحضر دارد چون تجارت خارجه اصفهان روبه ازدياد است و چند تجارتخانه اروپايي در آن محل احداث شده است خيلي محل افسوس خواهد بود که حادثه‌اي که اسباب واهمه سکنه اروپايي آنجا باشد حادث شود، در اين صورت آنها طبعا از سفارت‌هاي خودشان حمايت خواهند خواست. زياده زحمتي ندارد». 14ذيقعده 1357، مطابق با جولاي 1890 پشت کاغذ، مهر هنري دورمندولف.

اين نامه دو سال قبل از قيام تنباکو نوشته شده است و نشان مي‌دهد اين اقدامات قبل از قيام تنباکو سابقه داشته است و توانسته بود منافع انگلستان را به خطر بيندازد.

(بااقتباس ازمقاله،جريان‌شناسي جهاد اقتصادي و تحريم کالاهاي خارجي در تاريخ معاصر ايران،پيمان رهبري حق)

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

حال روشن شدکه اصل ماجراندادن وجوه نقدی نبوده بلکه جلوگیری ازاستعمارملت ایران بود.چراکه همواره سلطه اقتصادي پيش زمينه سلطه سياسي و در نهايت استعمار ملتها بوده است. نمونه‌اي از اين قاعده کلي را مي توان در کشور هندوستان مشاهده کرد. کمپاني هند شرقي که نخست به منظور تجارت با هندوستان وارد اين کشور شد، با به دست گرفتن شريانهاي اقتصادي اين کشور زمينه را براي سلطه اقتصادي و سپس سلطه سياسي و در نهايت استعمار هندوستان فراهم نمود.✅

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

?واستعمارگران می دانستندبرای اینکه بتواند به استعمار ملتی دست یابند؛بایدجلوی روشنگری علماء رابگیرند.چه باساختن شایعات باشدیاترورشخصیت… وهمیشه هستندجماعت نان به نرخ روزخورکه دست مایه حیله دشمن خارجی می شوند.وبانشخوارکردن آنچه اومی گویدمایه تردیدملت درداخل می گردند.⛔

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

بدنیست دراین دوران که اوضاع اقتصادی ایران بی شباهت به دوران قاجارنیست!!!! کمی ازگذشته درس بگیریم…

?امااقدامات آقانجفی اصفهانی چه بود؟!!!

اقدامات آقا نجفي اصفهاني پايان نپذيرفت و ايشان به همراه برادرشان حاج آقا نور الله نجفي و با کمک علماء و بازرگانان شهرهاي اصفهان، کاشان و شيراز در دوران مشروطه به منظور تأمين منسوجات مورد نياز مردم ايران و مقابله با وابستگي به خارج، اقدام به تاسيس شرکت اسلاميه نمود. اين شرکت سهامي با استقبال زايدالوصف مردم مواجه شد و سهام اين شرکت و محصولات آن که عمدتا منسوجات بود، با حمايت ساير علماء مورد پذيرش مردم قرار گرفت. توسعه شرکت به گونه‌اي بود که توانست شعباتي در لندن، کلکته، مسکو، باکو و… تاسيس نمايد.

در اساسنامه شرکت آمده بود: «اين شرکت به کلي از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط هم خود را صرف ترقي متاع داخله و آوردن چرخ اسباب و کارخانه مفيده خواهد نمود و حمل متاع داخله را به خارجه بر حسب اقتضاء و به موقع خود در کشيدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» همچنين در ماده بيست و چهارم آمده ‌است که: «تمام اجزاء از رييس و مرئوس و امناي شرکت حسب‌الشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات و متاع داخله مصرف رسانند.》

⁉️ماجرای تعهدنامه چه بود؟

همچنين آيت‌الله آقا نجفي اصفهاني در اقدام ديگري به همراهي 13نفر از علماي طراز اول اصفهان تعهدنامه زير را امضاء نمودند: «اين خدام شريعت مطهره با همراهي جناب رکن‌الملک، متعهد و ملتزم شرعي شده‌ايم که مهما‌امکن بعد ذلک تخلف ننماييم، فعلا 5 فقره است:

اولاً: قبالجات و احکام شرعيه از شنبه به بعد روي کاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهاي ديگر نويسند مهر ننموده و اعتراف نمي‌نويسيم. قباله و حکمي هم که روي کاغذ ديگر نوشته بياورند و تاريخ آن بعد از اين قرارداد باشد امضا نمي‌نماييم. حرام نيست کاغذ غيرايراني و کسي را مانع نمي‌شويم؛ ما‌ها به اين روش متعهديم.

ثانيا: کفن اموات، اگر غير از کرباس و پارچه اردستاني يا پارچه ديگر غيرايراني باشد متعهد شده‌ايم برآن ميت، ماها نماز نخوانيم. ديگر براي اقامه صلوه بر آن ميت بخواهند ماها را معاف دارند.

ثالثا: ملبوس مردانه جديد، که از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده مي‌شود، قرار داديم مهما امکن، هر چه بدلي در ايران يافت مي‌شود لباس خودمان را از آن منسوخ نماييم و منسوخ غيرايراني را نپوشيم و احتياط نمي‌کنيم و حرام نمي‌دانيم لباس‌هاي غيرايراني را اما ماها ملتزم شده‌ايم حتي‌المقدور بعد از اين تاريخ ملبوس خود را از منسوج ايراني بنماييم. تابعين ماها نيز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد.آنچه ازسابق پوشيده وداريم و دوخته‌ايم ممنوع نيست استعمال آن.

رابعا: مهماني‌ها بعد ذلک ولو اعياني باشد، چه عامه، چه خاصه، بايد مختصر باشد يک‌پلو و يک‌چلو و خورش و يک افشره. اگر زائد بر اين تکليف، احدي ما را به محضر خود وعده نگيرد. خودمان نيز به همين روش مهماني مي‌نماييم هر چه کمتر و مختصرتر از اين تکليف کردند، موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.

خامسا: وافوري اهل وافور را احترام نمي‌کنيم و به منزل او نمي‌رويم زيرا که آيات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّياطِينِ» «وَلَا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لَا يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» «وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيکُمْ إِلَي التَّهْلُکَه» و حديث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالي و جاني و عمري و نسلي و ديني و عرضي و شغلي آن محسوس و سري است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از اين هر که را فهميديم وافوري، به‌نظر توهين و خفت مي‌نگريم.»

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

تاریخ همیشه باخوددرس هادارد.همانطورکه برگی از روزگارورق می خورد،تجربه ای برتجربیات آدمی افزوده می شود.وچه بدبخت کسی که ازیک سوراخ دوبار گزیده شود. تاتاریخ تاریخ است.استعمارگران دست ازاستعماربرنداشته ونخواهندداشت.حال می خواد ازطریق جنگ وتصاحب کشورباشد؛یاازطریق جنگ روانی یااقتصادی!!!!

⁉️ماکجای این قصه قرارداریم؟!!! آیاتوانسته ایم قدمی برای جلوگیری استعمارملت برداریم یادقیقامانند حاکمان دوره قاجاربه استعمارهرچه سریعترایران دامن می زنیم؟!!!

⁉️مسئولین لشگری وکشوری چطور؟!!! ارگانهای دولتی وغیردولتی؟!!! آیاتوانسته اندغیرتی چون آیت الله آقانجفی اصفهانی بخرج دهند؟!!!

⁉️آیاداریم درارگانهای این مملکت ساده ترین لوازم موردنیازخودراازتولیدات داخلی استفاده کنند؟!!! قلم ودفتروکاغذایرانی؟!!! یاهمه رادوست گرمابه وگلستان ایران(چین و…)قبضه فرموده؟!!! عرض کردم ساده ترین چراکه ظاهرا انتظارپوشیدن لباسی که ازدوخت وپارچه ونخش متعلق به وطن باشدازبعضی آقایان نبایدداشت…این جماعت هم اینگونه نان می خورند مارابه آنهاچکار!!!!

لااقل می توانیم ازحوزه های علمیه انتظارورودی جدی ترداشته باشیم.همچون علماءگذشته.

کلام آخراینکه هیچ انسان عاقلی آقابالاسر نمی خواهد ولی چطورعده ای حاضربه قبضه شدن بازارمملکت توسط بیگانه گان ونان خورهایشان درداخل می شوند؟خودبسی جای تامل است!!!!

فقط یک ایرانی مانع استعمارکشورش توسط بیگانگان می شود.

ایرانی بودن به اسم وحرف وپزوکلاس ونژادنیست…

ایرانی غیرت دارد.روی خاکش،روی آرمان های کشورش.وبرای قدرتمندبودن هرچه بیشتر کشورش تلاش می کند.چه درعرصه اقتصادی چه درتولیدعلم و…

اگرایرانی هستیم پس ایرانی بمانیم…