موضوع: "حمایت ازکالای ایرانی"

ضرورت تولید ملی در آموزه های اسلامی

در بسيارى از اقوام تاريخى گذشته، كار و توليد را امرى سخيف و ويژه بردگان و انسان هاى ضعيف مى دانستند. اين تلقى در برخى از جوامع، تا اين اواخر باقى بود.[15]

از نگاه يهود، توليد تنها فعاليتى ضرورى براى جلوگيرى از فقر به شمار مى رفت. با ظهور كليساى پروتستان، كار و توليد، مظهر اراده الهى قلمداد شد و ارزش ذاتى يافت. اين انديشه مبناى پيدايش دوران شكوفايى اقتصاد سرمايه دارى شد.[16]،[17]

لیکن اسلام به كار و توليد، ارزش واقعى بخشيد و از طريق آموزه هاى تربيتى و فرهنگى خاص خود، شرايط لازم را جهت توليد و بهره بردارى صحيح از طبيعت، فراهم ساخت و همگان را به تشريك مساعى در آن فرا خواند. دليلش هم روشن بود، زيرا اسلام، خواهان عزت و استقلال جامعه اسلامى بود، و هرگونه تسلط بيگانه و وابستگى به آنان را بنابر اصل محكم نفى سبيل: «ولن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است. »[18]، و برترى اسلام:«الإسلام يعلو و لايعلى عليه؛ اسلام همچنان به برترى ميرود، و هيچ دينى بر آن برتر نم­يشود »[19]مردود می دانست، طبيعى بود كه، توليد انواع فرآورده هاى مادى و فيزيكى از يك طرف و تربيت نيروهاى متخصص انسانى ومجهز شدن به آخرين دستاوردهاى علمى بشر از سوى ديگر، در سرلوحه آموزه هاى دينى اين آيين آسمانى قرار گيرد، لذا پس از ظهور اسلام، در پرتو تعليمات آن، تمدن بزرگ اسلامى به سرعت، شكل يافت و سطح وسيعى از جغرافياى آن روز را در بر گرفت.[20]

بنابراین «توليد» با انگيزه تأمين نيازمندى هاى ديگران و با هدف تقارب نسبى سطح زندگى طبقات مختلف اجتماع، از امتيازات اقتصاد اسلامى است كه آن را از ديگر مكاتب اقتصادى متمايز مى سازد[21]، افزون بر آن، در قرآن نيز اشارات پرمعنايى به مشاغل توليدى خاصى به عنوان نعمت هاى الهى، وجود دارد كه بيانگر اهميت آنهاست، از جمله:کشاورزى [22]، دامپرورى [23]،[24] صنعت [25]، كشتيرانى [26]، صيادى [27]، مسكن وشهرسازى [28] و ذوب فلزات [29].[30]،[31]

=========================================

[15] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص320.

[16]  ر. ك: فرهنگ كار، ص 12- 23.

[17] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 2، ص: 321.

[18] سورۀ نساء؛ آيه 141.

[19]  شرح مسلم نووى، ج 11، ص 52؛ فتح البارى، ج 9، ص 370؛ عوالى اللئالى، ج 1، ص 226.

[20] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص321.

[21] همان ؛ ص328.

[22] سورۀ انعام؛ آيه 141، سورۀ يوسف؛ آيه 47، سورۀ يس؛ آيه 35.

[23] سورۀ طه؛ آيه 54.

[24] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 2، ص: 328.

[25] سورۀ انبياء؛ آيه 80، سورۀ سبأ؛آيه 11- 13.

[26] سورۀ فاطر؛ آيه 12، سورۀ جاثيه؛ آيه 12.

[27] سورۀ نحل؛ آيه 14، سورۀ كهف؛ آيه 79، سورۀ انبياء؛ آيه 82.

[28] سورۀ يونس؛ آيه 87.

[29] سورۀ سبأ؛ آيه 12.

[30] ر. ك: اخلاق اقتصادى در قرآن و حديث؛ ص 67.

[31] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 329.

تولیدازمنظراسلام

در بينش اسلام مقولۀ «توليد» مهم ترين ركن اقتصاد اسلامى به شمار مى رود و افزايش نرخ آن از اهداف اقتصادى جوامع اسلامى است و بسيار مورد تأكيد و توصيه است.[1]

همچنین در مباحث اقتصادى رایج دنيا، تولید یکی از ارکان اصلی اقتصاد به شمار می آید،[2] اگر چه در اقتصاد سرمايه دارى، انسان وسيله اى است در خدمت توليد، و لذا انسان (كارگر) همپايه ديگر ابزار، ديده مى شود؛ ولى در سيستم اقتصادى اسلام، محوريت با انسان (كارگر) است و «توليد» وسيله اى در خدمت اوست.[3]،[4]

البته باید اذعان نمود اقتصاد کشور، متاسفانه از بیماری و از مشکلات مختلف رنج می برد، اگر چه این مشکلات، غیر قابل حل نیست، اما نیازمند یک عزم عمومی و جدی است که به این مشکلات به صورت مجزا بپردازد. [5]

زیرا از یک سو دشمنان سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شدت برای تخریب اقتصاد کشورمان تلاش می‌کنند،[6] از سوی دیگر نبودن تدبیر کافی در داخل و سودجویی جمع اقلیت غارتگر از جمله عواملی است که دست به دست هم داده و تنگناهای اقتصادی را ایجاد کرده است.[7]

لذا باید از این مشکل که دشمن برای ما ایجاد کرده، فرصت پیشرفت و ترقی را فراهم کرده و با برنامه ریزی و تدبیر کارها را دنبال کنیم،[8] از این رو، اگر ما اقتصاد قوی داشته باشیم، در مقابل تهدیدات خارجی هم قوی می شویم و آنها هرچه گزینه درست کنند و تحریم کنند، اثرگذار نخواهد بود.[9]

=================================

[1] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص320.

[2] همان ؛ ص313.

[3] ر. ك: اقتصادنا، ص 555- 557.

[4] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص317.

[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیران اتاق بازرگانی کشور؛30/11/1395.

[6] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛2/3/1385.

[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛30/1/1391.

[8] همان.

[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛6/11/1395.

تباهی

#بصیریت امام خامنه ای

#هشدار_ها

? ? ? ? ? ? ? ?
حالا آقایان آمریکایی‌ها که با مسئولین ما دُور هم می‌نشینند، از حقیر گله میکنند که چرا این‌قدر به ما بدبین است؛ خب من خوش‌بین باشم؟ با این وضعیّتی که شماها دارید، میشود به شماها خوش‌بین بود؟ همین چند روز اخیر، یکی از این حضرات راجع به تحریمهای ایران که صحبت شده، در یک برنامه‌ای که در تلویزیون ما هم پخش شد، اعلان میکند که تا وقتی‌که جمهوری اسلامی ایران طرف‌دار «مقاومت» در منطقه است و به مقاومت در منطقه کمک میکند، تحریمها معلوم نیست درست تکان بخورد؛ ببینید! این همان چیزی است که من بارها و بارها میگفتم؛ هم به مسئولین در جلسات خصوصی گفتم، هم در جلسات عمومیِ اینجا گفتم که [خیال میکنید اگر] شما در قبال مسئله‌ی هسته‌ای عقب‌نشینی کنید، مسئله‌ی شما با آمریکا تمام میشود؟ نه آقا، قضیّه‌ی موشک پیش می‌آید [که‌] چرا موشک دارید؛ از قضیّه‌ی موشک مأیوس بشوند، قضیّه‌ی مقاومت پیش می‌آید که چرا شما از حزب‌الله، از حماس، از فلسطین حمایت میکنید؛ این قضیّه را اگر حل کردید، عقب‌نشینی کردید، یک قضیّه‌ی دیگر پیش می‌آید، [مثلاً] قضیّه‌ی حقوق بشر پیش می‌آید؛ قضیّه‌ی حقوق بشر را اگر حلّ‌وفصل کردید و گفتید خیلی خب، ما در حقوق بشر طبق معیارهای شما عمل میکنیم، قضیّه‌ی دخالت دین در دستگاه دولت [پیش می‌آید]؛ مگر ول میکنند شما را؟ حضور یک نظام در یک کشوری با این وسعت، با این جمعیّت، با این امکانات را -که اینها استثنائی است- [نمیتوانند تحمّل کنند.]

ساخت ایران!!!

#حمایت_از_کالای_ایرانی

#به_قلم_خودم

شلوغ بودوصدابه صدانمی رسید.چندمرتبه فروشنده راصدازدم:آقا…آقا… نگاهم نمی کردوانمودمی کردکه سرگرم صحبت با بقیه مشتری هااست.من که ازنوع برخورداوبه شدت ناراحت شده بودم،باصدای رسایی گفتم:جناب اگرکالای موردنظرمن رونداریدبفرماییدتاالکی معطل نشم. فروشنده دوم که عصبانیت من رادیدم به سمتم آمدوگفت:من عذرخواهی می کنم همکارم سرشون شلوغ هست به دل نگیرید بفرماییدمن درخدمتتون هستم. می دانستم که اودرحال ماست مالی کردن رفتاراوست وگرنه من اولین مشتری بودم که پادرفروشگاهشان گذاشتم وبعدفروشگاه شلوغ شد.اوخوب فهمیدکه چه می خواهم ازقصددیگرجوابم را نداد. مردک بی تربیت،دلم می خواست هرچه ازدهانم درمی آیدبه اوبگویم…خود راکنترل کرده وبه فروشنده دوم که منتظربودگفتم:اسباب بازی مناسب سن 3سال داریدکه ایرانی باشه؟ مردکه دست وپایش راگم کرده بودگفت :متاسفم خانم مااصلاتواین فروشگاه جنس ایرانی نداریم. احساس کردم دوتاچشم مرانگاه می کند.سرم راکه چرخاندم فروشنده اول بود.به من پوزخندمی زند. بدون اینکه معطل کنم؛گفتم:متشکرم خیلی سریع ازفروشگاه خارج شدم زیرلب غرغرمی کردم ومی گفتم:فکرکردیدکه چی؟ تواین مملکت باکمال آرامش کاسبی می کنیدوبه جنس ایرانی پوزخندمی زنید؟ یعنی انقدرشماکلاستون بالاست که فروش جنس ایرانی درحدشمانیست؟نه جناب اشتباه فهمیدی جنس ایرانی انقدربزرگه که امثال شمادرحدفروشش نیستید!!!واقعااسم امثال شماروچی می شه گذاشت؟! انقدر درافکارخودغرق بودم که اصلامتوجه نشدم به کدام سمت می روم باصدای مردانه ای به خود آمدم. خانم…خانم…صداآشنابود.برگشتم ،همسرم بودچقدردراین لحظه به حضورش نیازداشتم دیدنش حالم راخوب کرد لبخندزدم گفتم:سلام عزیزم گفت:سلام خانمی این طرفی چرامیری؟کجاان شاءالله؟ من که نمیدانستم اصلاکجاهستم وبه کدوم سمت می رفتم؛گفتم:دنبال یه جامی گردم که اسباب بازی ایرانی داشته باشه چندجارفتم ولی جنس هابیشترچینی ان ان …لبخندزدوگفت:خب خانم گل این سمت که مغازه نداره.این طرف میره سمت اتوبان وتاچشم کارمی کنه آسفالته وماشین. درحالی که به پاهایش اشاره می کردگفت:راهنمای خط یازده درخدمت شماست.نگران نباش باهم میریم هرچی خواستی بخر. ازاینکه کنارم بودبه خودمی بالیدم.باهم رفتیم چندمغازه دیگرراهم دیدیم.این بارخودم دست بکارشدم اسباب بازی های بیرون وداخل مغازه رابادقت نگاه می کردم تا#ساخت_ایران راپیداکنم.خیلی وقت هاناامیدازمغازه می آمدم بیرون.واومی پرسید:چه خبر؟ می گفتم:هیچی دلم گرفته بود،وقتی یک اسباب بازی ایرانی نمی شددراین شهربه اصطلاح توریستی پیداکرد چه انتظاری داریم که جوان بیکارنداشته باشیم…حالااسباب بازی فقط یکی ازلوازمی است که امروزکمبودش رامن دراین شهرکشف کرده بودم. ناخودآگاه به یادروزهای سخته اوایل ازدواجمان افتادم همسرم یک ماه بعدازعروسی بیکارشدوماماندیم وباقسط وام ازواج وکرایه ومخارج دیگه چه کنیم.واقعاسخت بودچندجاامتحان داد.به کارخانه های مختلف وفروشگاه و…سرزد کارپیدانبودکه نبودانگارخدامی خواست صبرمارابسنجد.اوحتی برای بارکشی هم مراجعه کرده بوداماچون چهره اش به این کارهانمی خوردصاحب کاراورانپذیرفته بود ابتدافکرکرده بودبرای سفارش محصول مراجعه کرده اماوقتی شنیددنبال کارمی گرددفقط شماره اش راگرفت وخبری نشد…به یادروزهایی افتادم که انگشترم رافروختم تااوبتواندتوشه راه کندوبه دنبال کارباشد…به پیشنهادیکی ازدوستانش برای اینکه مخارج زندگی مان بگذرد مدتی رفت بنایی وکارگری …خب این کارهم که فصلی است وهمیشه کارندارد…چندماه کارکردودوباره بیکارشد…آن اوایل خیلی سخت گذشت من باتمام وجودم فرمایش آقا#حمایت_از_کالای_ایرانی رادرک می کنم میفهمم جوان بیکار یعنی چه؟میدانم مردی که متاهل است ولی ازکاربیکارمی شودچه می کشد!!! یادآوری آن خاطرات تلخ باعث شداشک درچشمانم حلقه بزندهمسرم گویامتوجه اشک هایم شد دستم راگرفت گفت:چی شده خانم کوچولو،هیچ کدوم ازاسباب بازی هارونپسندیدی؟ بگوچی می خوای خودم خوشگلش روبرات میگیرم. ازلحن حرف زدنش خنده ام گرفت میخواست حال وهوایم راعوض کند گفتم:مهم نیست چی باشه مهم اینکه ایرانی باشه. گفت:آخه خانم خانما،من خسته ام ازسرکاراومدم مستقیم پیش تو.والله خط یازده ام جوابم کرده،پاهام تاول زد. کلافه بودم انتظارنداشتم سرزنشم کندگفتم:خب می گی چیکارکنم؟ کلافه گیم رافهمیدولبخندی زدوگفت:میگم الان دیگه دیروقته. نیم ساعت دیگه اذانه.من گشنمه بیابریم یه ساندویچ بزنیم بعدبریم نمازبخونیم بعدش فکرمی کنیم چکارکنیم. راست می گفت منم گشنه بودم ولی ازبس که حرص خوردم گرسنگی ازیادم رفته بود. دوتاساندویچ فلافل گرفت باسس تندخوش مزه بود.ساکت بودم واینهمه سکوت ازمن بعیدبود.طاقت نیاوردباخنده پرسید:خب،بانوتاکی بایدتواین شهربه چرخیم بی معطلی پرسیدم:اگریه روزمن مریض بشم چیکارمی کنی؟انگارحالش گرفته شده باشه بقیه ساندویچش راگذاشت روی میز وگفت:کوفتم کردی خدانکنه. گفتم:بگودیگه کاردارم. گفت :خوب معلومه دکترمی برمت،ازت مراقبت می کنم برات دارومی گیرم گفتم:اگریه روزداروکم یاب بشه چیکارمی کنی؟ اعصابش خردشده بودازچهره اش مشخص بود خیلی محکم گفت:انقدرمی گردم تاداروت روپیداکنم. گفتم:اگررفتی داروخونه وگفت نمونه مشابه دارو روازیه کارخونه دیگه داریم چیکارمی کنی میخری؟ گفت:مسلمه نه،ممکنه اثربرعکس داشته باشه مگراینکه پزشک معالج اجازه بده. دستانشرادردستم گرفتم وگفتم:ممنون که هستی،ای کاش بدونی که اقتصادکشورت هم مریضه.ای کاش به اندازه ای که نگران سلامتی من هستی به اقتصادکشورت هم اهمیت بدی.بیماریش جوریه که داروی مشابه روش جواب نمیده.فقط باخریدکالای ایرانیه که می شه این بیماری رودرمان کردتاخون تازه توی بدنه اش جریان پیداکنه. حواست باشه آقافرمودن:حمایت ازکالای ایرانی نه حمایت ازکالای داخلی. این یعنی اینکه مافقط مجازبه خریدکالای ایرانی هستیم نه اونهایی که توایران مونتاژ می شن. درتاییدحرفهام دستانم رافشارداد وکلی سس روی ساندویچم ریخت وگفت:خب حاج خانم بخوربریم نماز،دیروقته!!! ازحرفش خنده ام گرفت. هواتاریک شده بود.نزدیک اذان بود.باهم به مسجدرفتیم.قرارگذاشتیم بعدازنمازبه جستجوادامه دهیم.

به قلم:طوفان واژه ها

بفرماییدشیرینی محلی

#به_قلم_خودم

#حمایت_از_کالای_ایرانی

#تولید_ملی

امسال باتدبیرآقاسال #حمایت_از_تولید_ملی نام گرفت واین قضیه شدنقل مجالس عیدانه ما.
هرکس چیزی می گفت:متناسب باسلیقه شون بحث روپیش می گرفتن.انگارنه انگاراومدن مهمونی وقراره چاق سلامتی کنن…
بعضی ازحرفهاشون روقبول داشتم اماموافق بعضی دیگه نبودم.مثلامی گفتن:ایران عرضه درست کردن چیزی رونداره.
من بااین حرف مخالف بودم ماطی این 40سال باوجودتمام تحریم هاکم دستاوردهای علمی وصنعتی نداشتیم…
یاگفتن:چرابایداز#کالای_بی_کیفیت_ایرانی حمایت کنیم وپولمون رودوربریزیم.ماکه انقدرثروتمندنیستیم که پولمون ازپاروبالابره…
بااین حرفشون تاحدودی موافق بودم کالابایدکیفیت داشته باشه ،اماواقعامای کالای باکیفیت زیادی داریم که خوب اطلاع رسانی نشده…
خلاصه اوضاعی بوداولش سعی کردم فقط شنونده باشم نمی خواستم بعدازمدتهاحالاکه اومدن پیش مادلخوری ایجادبشه.
نمیدونم چراهروقت گذرشون سمت مامیفته یادمشکلات مملکت میافتن…
مدتی گذشت وبحث همچنان دررابطه با#حمایت_از_کالای_ایرانی بود.
باخودم گفتم مثل اینکه قرارنیست کسی حال ماروبپرسه…ظاهرااومدن اینجادق ودلی شون روخالی کنن…
چرابس نمی کنن تاصدای منودرنیارن کوتاه نمیان…بایددنبال جوابی باشم که بحث قائله پیداکنه الکی ادامه دارنشه چون میدونم آخرش به ناکجاآبادختم می شه.
یهویادم اومدتوی خونشون باغچه کوچیکی دارن که سبزی وحبوبات و…می کارن.
پرسیدم:خب چه خبرازباغبانی وباغچه امسال قراره چی بکاری؟چکارهاکردی؟
انتظارشنیدن همچین سوالی روبعدازیک سکوت طولانی نداشت ومی شداین روازچهره اش فهمیدولی خودش روجمع کردوگفت:فعلاکه هیچی شخم زدم چندروزدیگه می کارم مثل همیشه سبزی خوردن،گوجه،بادمجون و…
گفتم :ماشاءالله به همتت خیلی عالیه.
سختت نیست بادوتابچه؟
سرش روباچنان غروری تکون دادوگفت:نه اتفاقاخیلی هم خوبه،کمک خرجمونم هست.وقتی محصولات باغم می رسه نمیدونی چه لذتی داره استفاده کردنشون .ماخیلی وقته که دیگه ازبازارخریدنمی کنیم.
گفتم:خیلی عالیه،منطقیه که آدم وقتی خودش می تونه مواردمصرفیش روتولیدکنه ازبیرون بی نیازبشه.
اونکه هنوزمتوجه نبودمیخوام چی بگم و داشت با تحسینم کیف می کرد گفتم بهترین موقع است که تیرخلاص روبزنم ادامه دادم.
احسنت به تواین یعنی #اقتصاد_مقاومتی.معنای واقعی #تولید_ملی. که شماداریدبهش عمل می کنیدواین خیلی عالیه.به صرفه،منطقی واقتصادی.
معنای #حمایت_از_کالای_ایرانی هم یعنی خانواده شما بجای اینکه برن ازبیرون خریدکنن ازشماحمایت می کنن تا به محصولات باغت برسی اون هاروبه کیفیت مطلوب برسونی درنتیجه همه باهم ازدست رنج خودتون استفاده می کنید.
حالایه سوال دارم:اگربادمجون های یه بوته یک کیلوباربده وبینشون 3الی 4تاکرم خورده دراومد کلاقیدبقیه بادمجون های اون بوته رومی زنی؟
لب ولوچه اش روجمع کردوگفت:خب معلومه نه!!منطقی نیست.
گفتم :افرین منطق،پس همون منطق می گه اگرلابه لای #تولید_کننده های متعهدوباایمان وکاردرست ماچندتانُخاله پیداشدکه فقط به فکرمنافع خودشون بودن وازکیفیت کالاکم کردن مانبایدهمه روبایک چشم ببینیم ودست از#حمایت_تولید_ملی مون برداریم.

تمام حرف آقاهمینه.

بلندشدم وسینی شیرینی رواز روی میزبرداشتم به سمتش گرفتم وبالبخندگفتم:بفرماییدشیرینی محلی

1 2 4