موضوع: "دسیسه های شیطانی"

کیسه های سربه مهر

وجدان های به خواب رفته! قلب های زنگار زده!

مغزهایی به ظاهر روشنگر و روشنفکر، اما تهی از نورانیت الهی، تهی از منطق و عقلانیت… برای رسیدن به مقاصدشان هر عملی را انجام می دهند،بدون توجه به عکس العملی که ممکن است دامن گیرشان شود.

در ظاهر باهمه در معاشرتند. اما در باطن زیر پای هر کسی که می شناسند تونل حفر می کنند، که در صورت نیاز او را به زیر بکشند. آب از آب هم نمیگذارند تکان بخورد!! چه بسیار گلوهایی را که همین طور خفه کرده اند…

خودشان را زیرک می دانند و رفتارشان را تاکتیک!!!می خواهند خدعه کنند اما غافلند از آنکه خداوند فرموده:《يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ.》1  

عین آب خوردن دروغ می گویند.دروغ هرچه بزرگتر، باورپذیرتر!! درچشمانت نگاه می کنند و تلاش می کنند روز را شب و شب را روز جلوه دهند. انقدر به اغوا گری مسلط اند که اگر دیر بجنبی متوجه نمی شوی کی حرفهایشان باورت شده؟!!همنشینی باشیطان درون همین است! دل به دلش بدهی نتیجه اش می شود وجدانی خفته و قلبی سیاه و نفوذ ناپذیر!! 

خودت را خسته نکن! راه نفوذی برای هدایت این کیسه های سربه مهر نیست!! آنها همان راهی را می روند که اربابانشان اراده کرده اند!تا به آنها بگویی که در زمین فساد نکنید، جواب می شنوی که:《قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ》2

همین قدر وقیح و از خودراضی! از پاسخشان تعجب کرده ای؟! آدم های مریض اینگونه اند! زیادی خود را تحویل می گیرند. انقدر که باورشان می شود،کسی شده اند!! در عوض خداوند به آنها می گوید شما شعور ندارید! وما یشعرون…  که اگر شعور داشتند نزدیکی انتخابات و جمع کردن رای، گرفتن گرین کارت فلان کشور، ازادی فلان روزنامه نگار هتاک به ساحت امام حسین(علیهم السلام)، آزادی فلان مشوق فتنه ۸۸ و…نمی شد اولویت اصلی شان که برای تحققش از جنازه سوخته دخترکی بیمار هم نگذشتند!!

مثال این جماعت مصداق بارز این ایه است: 《مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ》۳  خواستن با دستاویز قرار دادن #دختر_آبی به مقاصد شومشان برسند. همانطور که با خراب کردن چهره #میترا_استاد سعی در پاک کردن صورت مساله کردند!! بلکه راهی بازکنند، تاحقایق پنهان شود!!  بلکه یه عده را با حواشی سرگرم کنند مبادا مطالبه گر وعده های پوشالی عقب افتاده بشوند!

اگر شعور داشتند در تجارت خود با خدا زیان نمی کردند.《 أُولَٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ》4 

وچه بد سرنوشتی دارند! شاید در ظاهر با دوز و کلک و خوش رقصی برای کدخدا توانسته باشند برای خود اسم و رسم و سیاه لشگری رقم بزنند. اما در نهایت جایشان زباله دان تاریخ است.

جای کیسه همیشه زباله نیست، اما گاهی لایق زباله می شود،و وقتی لایق زباله شد همان بهتر که در زباله دان تاریخ چنان دفن شود که اثری از ان نماند. همانند اربابانشان!! گهگاهی با گشت زدن در زباله ها بوی تعفنشان می آید اما دیگر دوامی ندارند!!

#به_قلم_طوفان_واژه_ها
■■■■■■■■■■■

۱:بقره/۹《می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.》

۲: بقره/۱۱ 《می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم》

۳:بقره/۱۷《آنان [= منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.》

۴: بقره/۱۶《آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.》

داداش باخودت چندچندی؟!

به بعضی ها فقط بایدگفت: داداش باخودت چند چندی؟!

تاچند روز پیش جز پیشتازان کمپین #نه_به_ حجاب_اجباری بود.مرد ایرانی را دعوت می کرد تا روسری از سر ناموسش بردارد و برسرچوب کند وعکس بگیرد وبرای اوبفرستد!!?

اوهم عکس ناموس دیگری را درپیجش میگذاشت و زیرش می نوشت. به این میگن شیرزن?

شب و روز کارش شده بود. دعوت زن ها به برهنه کردن وبه اصطلاح آزاد بودن وعشق وحال کردن?

حال رگ غیرتش ورم کرده؟! که چرا عراقی ها آمدند و با زن ایرانی فلان کردند?آهای ملت کجا هستید که عراقی ها به ناموس ایرانی نگاه هرزه کردند!! آی… آی…

جالب اینجاست که گردشگر های مختلفی به ایران می آیند. ازکشورهای مختلف. وخیلی اتفاقات هم می افتد اما نه تنهاکسی هشتک ناموس ایرانی به راه نمی اندازدبلکه انواع عکس گرفتن با گردشگر های اروپایی پرستیژ هم محسوب می شود، وجزیی ازهمان عشق وحال است.?

وهمین جناب عکس های زن ایرانی با گردشگرهای خارجی رامنتشرمی کند ولایک جمع می کند.

اما امان از روزی که گردشگری ازعراق بیاید. چنان رگ غیرتشان ورم می کند، که هرآن احتمال ترکیدنش می رود.?

جادارد به امثال این جناب بگویم:

اولا: موجودی که هرزه باشد نه نژادمی شناسد نه قومیت نه صنف. درهرلباس وقومیتی باشد هرزگی می کند. پس اگرقرار است غیرتی شوی برسر قومیت ها غیرتی نشو! ناموس، ناموس است چه یک هرزه اروپایی به اوتعرض کند؛چه یک هرزه عراقی چه یک هرزه ایرانی !! 

دوما:اگر بنا به برهنه کردن تن باشد به معنای آزادی وعشق وحال(همان تشویقی که خودت کردی به معنای دفاع ازحقوق زن ) چه فرقی میان برهنه شدن جلوی یک ایرانی بایک فردخارجی است؟! چطور تا قبلا غیرت را به معنا برهنه کردن وآزاد گذاشتنش میگذاشتی وامروز می خواهی از اجنبی دورنگهش داری؟!  هشتگ نه به حجاب اجباری راه انداختی که زن ها حق انتخاب داشته باشند! این وسط اگر زنی یک عراقی را برای فلان انتخاب کرد. توچرا رگ غیرتت جوش می زند؟! مگرخودت بنای این هرزگی را نگذاشتی!!!

 ایجاد روابط یواشکی با ایرانی ها واروپایی ها می شود عشق وحال وپرستیژ وباعراقی ها می شود هرزگی؟!! دم ازغیرت نزن که دیگر باورم نمی شود. آی های کردنت بخاطرناموس پرستی باشد. یک چیزی ازغیرت مردان ایرانی شنیدی اما چون نداری ونشناختی به اصطلاح به کاهدان زدی?

مردباغیرت ایرانی،عزت ناموسش را برسر چوب نمی گذارد. وبا بزک کردنش اورا حواله چشمان هرزه اجنبی نمیدهد. ناموس دیگری را ناموس خود می داند وبه چشم ناپاک به اونگاه نمی کند. ?

پس اگرچنین صفاتی در تونیست. نام مرد ایرانی را لکه دار نکن. توهم یکی از اجنبی هایی هستی که چندمدتی دراین دیار روزگار خواهی گذراند….
#به_قلم_طوفان_واژه_ها

چای باطعم هل ودارچین!!

پیرمردخوش صحبتی است. زمان زیادی نیست که درجوارشان هستیم. هرازگاهی برای عرض ادب خدمتشان می رسم وباحاج خانم بحث های داغ خانومانه به  راه می اندازیم وکلی خوش میگذرانیم.

یک روز حاج آقا درباره وضع فعلی مملکت حرفی زد. که باعث تعجبم شد.انتظارچنین تحلیلی ازیک پیرمرد روستایی که بخاطرمریضی حتی امکان بیرون رفتن ازخانه ندارد رانداشتم. به این فکرمی کردم که چقدر ایشان برخلاف تصورمن بروز است. ازهمه اخبارمطلع است. سروگوشی جنباندم، خداروشکرخبری ازماهواره نبود. تنهارسانه جمعی شان همین تلویزیون بود وبس.

 اما شنیدن چنین تحلیل واخباری که اغلب درفضای مجازی دست به دست می شودومنبعشان شبکه های ماهواره ایست، از دهان مبارک پیرمردخوش صحبت ودوست داشتنی همسایه جای تعجب داشت. که چقدر دقیق تمام آقایان رابه اسم می شناسدو درباره وضع معیشت مردم ونحوه اداره حکومت نظرات کارشناسانه ای میدهد.

اومی گفت ومن درحالی که چشمم به اوبود درافکارم چرخی می زدم تا جوابی ساده پیدا کنم.گاهی در حرفهایش که عمیق می شدم.ردپای کدخدا پرستان رامی دیدم. ازخودپرسیدم، نه این پیرمرد شرایط دیدار با این جماعت رادارد!! نه آنها اورا می شناسندوبه اوسرمی زنند!! پس چرا انقدر حرفهای شان شبیه بهم است؟ چه تسلط وچه رسانه ای این جماعتی که عین موریانه به بدنه نظام افتادند، دارند که حتی صدایشان را به گوش پیرمردی روستایی وفرتوت می رساند…ای کاش ماهم در رساندن کلام حق انقدر رسانه ی دقیق داشتیم. 

اوهم مانندبقیه فکرمی کند.مقصر را رهبرمی دانست که کاری نمی کند!! میگفت: او بالا نشسته چی می دونه ماها چی می کشیم. کارگر روزی ۵۰ت می گیره بااین اوضاع بازار چطور شکمش روسیرکنه؟! مرغ یخ زده کیلویی۱۲ت _تخم مرغ ۷۰۰ت. امروز می ری بازار یه چی بخری یه قیمته فردا می ری یه قیمت دیگه.

با اوضاع نابسامانی که ازش حرف می زدموافق بودم. بی برنامگی وعدم نظارت روی روندقیمت بازار. واز طرفی برخودجدی نکردن بامصوبین این اوضاع و محتکرین.همه وهمه دست به دست هم داده واین اوضاع بوجوداومده. اما بااینکه باز نوک حمله سمت رهبر باشد موافق نبودم.

ناخودآگاه دلم گرفت. به یاد غربت مولا علی (علیه السلام) افتادم. آنهم چه غربتی!! مردم زمانش او را که نشناختندهیچ، تازه به واسطه تبلیغات معاویه گمان می کردندکافرشده!! باور نمی کردندحتی نماز بخواند!!! مصداق کفر(معاویه) را می دیدند اما دست حق(امام علی(علیه السلام) را باورنداشتند. نتیجه اش شد واقعه کربلا و…

گفتم: حاج آقا شماخودت رهبری!! پیرمرد چشمان کم سوی خودش راجمع کرد ودرحالی که خیره بودبه من نگاه می کرد.

نگذاشتم حرفم راقطع کند وبلافاصله ادامه دادم. منظورم اینکه شما مدیریت یک خانواده روبه عهده داشتی هنوزم داری. خانواده هم جامعه کوچیک ترهست.پس اجازه بده یه مثال بزنم. آیا غیر اینکه توی خونه شما هرکس وظیفه ای داره و موظفه وظیفه اش رو درست انجام بده؟ حاج خانم، درجایگاه همسر ومادر، بچه ها درجایگاه دختروپسر.

حالا درنظربگیرید اعضای این جامعه که شامل شما وهمسرتون وفرزاندانتون می شید. هرکدام ساز خودشون روبزنن. هرکس درجایگاه خودش به وظایف خودش درست عمل نکنه. همسرتون مثلا نقش مادری رو انجام نده یا حقوق همسری رو رعایت نکنه! چه اتفاقی میفته شمامی تونید باوجود داشتن همسر هم پدر باشیدهم مادر؟  درمورد فرزندانتون چی؟ برفرض هرکدوم به رای خودشون عمل کردندواصلابه توصیه های شما توجهی نکردند!! نه توانتخاب شغل ونه توانتخاب همسر، اصلا گوش شون به توصیه های شما نباشه. چه کاری ازدست شما برمیاد جز صرفا راهنمایی وگوشزد نکات؟ نمی تونید جلوی ازدواج وانتخاب غلطشون روبگیرید اگراین کار روکنید میگن  داخلت کردی!! 

اونهاهم به رای خودشون تصمیم می گیرن میرن سرزندگی شون آخرش به توافق نمی رسن بعد طلاق می گیرن این وسط بچه هم دارن. چندنفر اونها روشماتت می کنن؟ اتفاقا براشون دل می سوزونن!!! درعوض میگن فلانی توکه ازاول می دونستی اینابدرد هم نمی خورن چرااجازه دادی؟!! ازدید خیلی ها شمامقصری!!  شما چه کاری ازدستتون برمیاد؟ جزحمایت  درسته اونها باندونم کاریشون  اینده خانواده (جامعه کوچیکتر)  روخراب کردند.دودشون هم به چشمشون رفته ولی بازشما درمقام پدرخانواده نقش رهبر رو دارید.وباید اونهاروزیرپروبالتون بگیرید.

تونگاه کلان جامعه هم همینطوره. طبق قانون هرکس جایگاه خودش روداره و وظایف خودش رو. رهبرنمی تونه هم جای مجلس تصمیم بگیره هم جای قوه قضاییه وهم جای دولت!! اونها هرکدوم طبق قانون وظایفی دارن.

این وسط دولتی ها تصورمی کنن مشکلات کشور بادوستی با آمریکاحل می شه!!بعد میاد با آمریکا یه عقدی می بنده. برای ظاهرسازی کلی شرکت ها واردایران می شن برای سرمایه گذاری. رهبرهشدار میده ایران روبازاری برای اروپا نکنید. مبادا سرمایه خارجی اهرم فشاربشه. یه دفعه بزنن زیرقرارشون دست مابمونه توپوست گردو!!! گوش هیچ کس بدهکار نبود. مجلسم عرض ۲۰دقیقه عقدنامه تصویب می کنه.  بعدازمدتی  طرف مقابل بدعهدی می کنه می زنه زیرتعهدش.  سرمایه دارها میگن ببخشید مانمی تونیم شراکتمون رو ادامه بدیم. این وسط ایران می مونه وحوضش. کلی شرکت وجوان نخبه داشتیم که آقایون کنارگذاشتن گفتن سرمایه دارخارجی بیاد. سرمایه دارخارجی هم این مدلی شد. چقدربخاطراین ندونم کاری هاضررکردیم؟

این سیاست های غلط فقط مال امروزنیست . ازاول انقلاب بیشتر اون هایی که دید انقلابی داشتند رفتندجبهه شهیدشدند. یا بعدجنگ وحین جنگ ترورشدند. موندن یه تعداد از فرنگ برگشته، که گوشت وخونشون با اب وهوای فرنگستان آمیخته است. حتی حاضرنیستند تابعیتشون رولغوکنند. این ها هرباربه کرسی نشستندجز تفکرات غربی و لیبرالی چیزی نداشتند. الانم فقط به فکرپرکردن جیبشون از سفره انقلابن برای دفاع ازحق مردم که کاری انجام نمیدن. بچه هاشون درسشون تموم نشده صندلی ریاست نصیبشون می شه. 

جالب اینکه انواع معاهده ها که کلی امتیاز ایران ازدست داده تو زمان همین هابوده. سیاست غلطی که اقایون تو جریان بانکداری ما بکارگرفتند.سیاست های غلطی که توی کنترل جمعیت عملی کردن وامثال این سیاست های غلط ومعاویه ای وفریبکارانه که انجام دادند. ودودش به چشم مردم رفت. انوقت اونها درکمال وقاحت میان مدعی حق مردم می شن و حرف از بهمن اعتراض می زنن.بعدکه دستشون رو می شه پشت رهبری پنهان می شن. رهبری چکارکنه؟!! 

چقدر اقاتاکیدکردند به کسایی رای بدید که تفکرات اشرافی گری نداشته باشند. مدیرانی که روحیه اشرافی گری داشته باشن درد مردم رونمی فهمند.

ماچیکارکردیم؟ چقدربه توصیه های آقاعمل کردیم؟!! حکایت الان ماحکایت جوان سرکشیه که به حرف پدر توجه نمی کنه پی لذت های زودگذرنصایح پدر رو نادیده می گیره. آخرش کارش به ناکجاابادمی رسه!! 

این وعده خداست که سرنوشت هیچ قومی روخدا تغییرنمیده بلکه مردم خودشون سرنوشت شون روتغییرمیدن…رعد/۱۱

دلم پربود. اما دهنم خشک شده بود ازبس ازاین طرف واونطرف مثال زدم تا ساده بگم که ازماست که برماست. کمتر نوک حمله سمت رهبرببرید.?

پیرمرد متفکرانه به زمین خیره شده بودوسرتکان میداد. نمیدانستم حرفهایم به اندازه رسانه های تبلیغاتی معاند براواثرگذارهست یانه. اما امیدوار بودم لااقل متوجه شود آدرس غلط به او دادند.

حاج خانم مثل همیشه چایی بدست واردمحفل ماشد.ومارامهمان چای تازه دمی کردکه من عاشقش بودم.وهرباربه بهانه خوردن آن چایی به آنهاسرمی زدم.چای باطعم هل ودارچین.

گربه ای که تا آخر ایستاد!!

گربه ملوس رادیده ای؟مادامی که پا روی دمش نگذاری وجاوغذایش نرم وگرم باشدوبه موقع به او رسیدگی شود،نه بهانه می گیردونه دادوغال می کند.تازه برایت دم هم تکان میدهد!! 

روزگاری مامثل همین گربه ملوس در دست ابرقدرت ها ساکت وآرام بودیم. به قول خودشان بالشی نرم زیرپایمان گذاشته بودندومانندحیوان خانگی تیمارمان می کردند ودرعوض تمام وکمال دراختیارشان بودیم، فقط کافی بودغذای مان راتامین کنندوبه مابدنگذرد. این روحیه را از شاهنشاهمان به ارث برده بودیم.☺

او انقدربه فکرگربه اش بودکه برای حفظ امنیت او شروع به تکه تکه کردن اجزای گربه کرد.قطعا حفظ امنیت درآن ابعادوسیع ممکن نبود.ازطرفی خرج ومخارج درباروسفرهای اروپایی زیادبود وتامینش برای شاهنشاه ممکن نبود. راهی جز دادن تکه های بدن گربه به لاشخورها نداشت.?

گربه ملوس وچاق وچله ای که کارش شده بودیه گوشه بنشیندتادیگران برایش تصمیم بگیرند.داشته هایش رابه تاراج ببرندوحتی اجازه مداخله به اوندهند. کم کم به لطف تاراج تن لاغرشدواز حالت یه گربه ملوس خان نشین تبدیل به یوزپلنگی شد که اسمش هم به تن دشمن لرزه می انداخت.

وجدان خفته اش بیدارشد.به خودش آمدوفهمید. آن همه وعده غذاهای پرچرب وچیلی ورنگین فقط برای زمین گیرکردنش بوده، ودرعمل او جسمی لاغرونحیف برایش مانده است.

این چنین شدکه باخودش عهدکرد تاآخرین لحظه عمرش چشم روی هم نگذارد. که مبادا کسی موشی بدواندکه ازچشمان تیزبین اومخفی باشد. وتنهاراه برای جلوگیری ازموش دوانی دیگران به روی پای خودایستادن است. نه روی بالش نرم خوابیدن!!! 

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

طوفان نوشت: واین چنین شدکه بخش های عظیمی ازایران به همت شاهنشاه جداشد.آخرین تجزیه نیز در سال 1970 با جدا شدن استان چهاردهم ایران یعنی بحرین به وقوع پیوست. واین توطئه بعدازبیداری ملت ایران همچنان ادامه دارد ودرصددهستند ایران راتجزیه کنندونقشه‌های شوم برنارد لوییس انگلیسی جهت تبدیل ایران به ایرانستان راعملی کنند. که جلوگیری ازاین امرهوشیاری هر چه بیشتر ایرانیان به ویژه دست اندرکاران سیاست خارجی ایران، برای مقابله با هر اقدامی که منافع بلند مدت ملی و تمامیت ارضی ایران را توسط بیگانگان  ضد ایرانی فراهم نماید به ویژه در خلیج فارس و دریای کاسپین می‌طلبد.

?به قلم طوفان واژه ها

به مناسبت سالروزجدایی بحرین ازایران

گلابی پلاستیکی!!!

طبق معمول آتیشش تندبود.چشم غره ای به من رفت ولب ولوچه اش روجمع کردوشروع کردن به در و بیراه گفتن به همه! گفت:گندزدن به این مملکت.یکی نیست بگه اگربلدنیستیدمملکت داری کنیدجمع کنید بساطتون رو.تاکی می خواییدخون مردم روتوشیشه کنید.کار روبجایی رسوندن که مردم قدرت خرید یه نون ندارن،چه برسه گوشت ومرغ.حسرت همه چی رو روی دل مردم گذاشتن.همه شون دزدن.دزدهم پرورش میدن.الان ۴۰ساله فقط دارن غارت می کنن…

سرم پایین بود.ازحرفهاش خسته شده بودم. داشتم به این فکرمی کردم که آدم چقدر می تونه پرو باشه. روزی که می گفتیم:چشمتون روبازکنیدببینین به کی رای می دید.می گفتن:شماسرتون درنمیره. این یارو حقوق دانه.تیم اقتصادیش حرف نداره. مثل قبلی نیست که گندزد تواقتصادمملکت.روابط بین الملل حالیشه. این بیاد نون مردم توروغنه. شماچی می فهمین ارتباط باکشورهای دیگه یعنی چی؟چقدر این ارتباط باعث ایجادشغل می شه…

الان که چندسالی ازبه قدرت رسیدن فردمنتخبشون گذشته. اوضاع که بهترنشده هیچ،برگشتیم به دوران ناصرالدین شاه? گازاین مملکت روبه یک بهانه مجانی میدن .برقش روبه یه بهانه دیگه بعد مردم که می خوان استفاده کنن،باید چندبرابرپول بدن? امیدبه کدخدا داشتن کلی امتیازدادن آخرشم هیچی. ازدرخت برجام فقط گلابی پلاستیکی نصیب این ملت شد. هیچ کدوم ازگلابی هاقابل خوردن نبودتامشکل آب خوردن مردم حل بشه… کلی وعده اشتغال وعده وعده…آخرشم که کدخدارفت..شرکت هایی که به قول خودشون اومده بودن ایجاداشتغال کنن اونهام رفتن. وچقدرسرمایه که ازاین بی تدبیری هدر رفت…

رشته افکارم بایک جمله آخرش پاره شد.گفت:اونم اون بالانشسته هیچ کاری نمی کنه… 

دیگه تحملم تمام شد.وقاحت تاکجا؟تاقبلامقصردولت قبل بود.حالاهرمشکلی پیش میادمقصررهبریه؟ سعی کردم به اعصابم مسلط باشم. بااینکه توهین به رهبری خط قرمزم بود.امابایدیه بحث منطقی می کردم.شاید ازخواب خرگوشی بیدارمی شد.

گفتم: هی روزگار اف برتو،آدمی چقدرفراموش کارمی تونه باشه.نتیجه کارخودش روحاضرنیست بپذیره. بازهم دنبال مقصرمی گرده.چقدراین اوضاع منویاد مظلومیت مولاعلی(علیه السلام)میندازه. اون موقع که جماعت دنیاطلب بزور صلح بامعاویه رودرجنگ صفین به امام قالب کردن.حتی نماینده امام که مالک اشتر بود روقبول نداشتن یه آدم ساده لوح رونماینده کردن. که فریب خورد.بعدکه عمروعاص حیله کرد و معاویه روخلیفه اعلام کرد.دیدن معاویه کسی نیست که به وعده هاش عمل کنه.اون همه وعده کشک. دوباره اومدن سراغ امام وبرعلیه ایشون شعاردادن وگفتن علی (علیه السلام)نبایدقبول می کرد.اوهم به اندازه ماخطاکرده بایدتوبه کنه وبعدماجرای خوارج پیش اومد…ای کاش ازتاریخ درس بگیریم. ونتیجه اشتباهاتمون روبپذیریم.معاویه ازجهل سیاسی مردم زمانش استفاده کرد. ومولا تازمانیکه مردم به بینش کافی نرسیده بودندکاری نتونست انجام بده.امام که معصوم بودبخاطرجهل مردمش خیلی وقت هاوادار می شدسکوت کنه. چه برسه به الان! از رهبر انتظار داری شق القمرکنه؟ وظایف وحدود اختیارات رهبر رودرقانون اساسی خوندی؟ 

بذاربرات یه مثال بزنم.یه کشتی رودرنظربگیر.که توی طوفان گیرمی کنه.هرچی ناخدامیگه مااگرمتحد باشیم می تونیم این طوفان روپشت سربذاریم.کافیه هرکس درهرمنصبی هست کارش رودرست انجام بده. اما مسئولین کشتی هرکدوم سازخودشون روکوک می کنن.هرکدوم میرن یه طرف کشتی می شینن وبجای اینکه به مشکلات وبحران هایی که بخاطرطوفان به بدنه کشتی واردشده رسیدگی کنند.هرکدوم تیشه برمیدارن وبه بدن کشتی می کوبن بلکه ازاون برای خودشون قایقی درست کنندوخودشون رونجات بدن.مردم عادی هم فکرمی کننداگرقایق ساخته بشه اونهاروهم نجات میدن.بنابراین شروع به تشویق می کنن وکف وسوت می زنن.انقدرصدا بالامیره که دیگه کسی صدای ناخدا رونمی شنوه.هرکس مشغول کار خودش وجناح خودشه. عاقبت همه باهم غرق می شن وهیچ چیزبراشون باقی نمی مونه.

مشکلات هست.منکرنیستیم. اما این مشکلات فقط مختص ایران نیست خیلی ازکشورهای اروپایی که تحریم هم نبودن ودوست آمریکاهستن مشکلات اقتصادی دارن.توصیه می کنم این مقاله روبخونی?

?بزن رومتن?

بنابراین مشکل اساسی ماتحریم نیست.ما۴۰سال تحریم بودیم وباهمین حال به? رتبه تک رقمی درعلم نانو رسیدیم.?

این یعنی اگرماطبق فرمایش آقابه نیروی داخلی اتکا داشته باشیم نه اینکه چشمون به کدخداباشه. قطعادر این پیچ اقتصادی به سلامت مسیر روطی می کنیم. بهترین نخبه هارودرزمینه های مختلف علمی داریم. نمونه اش هسته ای،دانشمندان مادرتلاش بودن از انرژی هسته ای تولیدآب شیرین کنن تاایران مشکلات خشک سالی وبی آبیش حل بشه.

اما افسوس که نذاشتندو اسامیشون دراختیاراجنبی قرارگرفت وهمشون پرپرشدند.امروزهم که علی برکت الله کلا هسته ای روبتن کردند.اگربازهم ورود آقانبود درباره هسته ای معلوم نبودچه بلایی سراین صنعت میارن. کاش توانتخاب هامون دقت می کردیم.کاش نتیجه انتخاب غلطمون روکه دامن خیلی هاروگرفته قبول می کردیم.وبجای اینهمه سنگ اندازی لااقل قدمی برمی داشتیم تااین بحران هم رفع بشه. نه اینکه فقط به فکرجیب خودمون باشیم مثل اهل کشتی هرکسی سعی کنه ازبدنه کشتی برای خودش قایقی بسازه…

اگرکشتی غرق بشه طوفان به قایق هارحم نمی کنه. همانطورکه معاویه به وعده هاش عمل نکرد. همونطور که خوراج روسیاه تاریخ شدن… نکنه آیندگان ماروبه خاطراین همه جهل سیاسی شماتت کنند.نکنه روزی برسه که رومون نشه توچشم امام زمان (عج) نگاه کنیم اونهم بخاطراینکه سفیرش روتنهاگذاشتیم. نکنه عاقبتمون مثل مردم کوفه بشه.

این روزها این دعاروزیادبخونیم: 

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک .ای خدا، ای بخشنده، ای بخشایشگر، ای کسی که قلبها را دگرگون می سازی! قلب مرا بر دینت پایدار فرما . 

بحارالانوار، ج 92، ص 326 

1 3