به یاد بوسه پیامبر


زمستان از پاییز پیشی گرفته،گویی عجله دارد برای گرفتن حیات ازطبیعت! سرمای بی سابقه پاییز بیش ازهمیشه مرا دلتنگ می کند.نگرانم که سرما بخورد! دیروز که از راه رسید،انگار زیر آسمان شهر دوش گرفته بود. دلم برایش می سوزد. مسافت زیادی را باید تا محل کارش طی کند. آنهم پیاده، دراین بی راهه ماشین کم رفت وآمدمی کند.

کافیست کمی دیرکند. یک دانه دخترش زمین وزمان رابهم می دوزد.امان از روزهای کوتاه پاییز! همچون معشوقه ای که برای دیدن یار بی تابی می کند پشت پنجره اتاق می نشیند وبه حیاط چشم می دوزد. پنجره هرزگاهی از نفس های پی درپی او بخارمی گیرد. وباناله های بی قرارش هم ناله می شود و اشک می ریزد.

منتظرشنیدن صدای چرخاندن کلید درقفل نشسته. تا صدا به گوشش رسید، درحالی که ازخوشحالی بالا وپایین می پرید. خود را به آغوش پدرانداخت. گل لبخند به چهره هر دو نشسته، چنان همدیگر را درآغوش گرفته اند که انگارسالهاست ازدیدارشان می گذرد.

دیگرطاقت دیدن این صحنه رانداشتم. دلم گرفت ناخود آگاه به یاد خانم رقیه خاتون افتادم. که چه بی تاب روی پدربود…واقعاراست گفته اند، دخترها بابایی اند.صدای مداحی  که ازتلویزیون پخش می شد فضا را برایم سنگین ترکرد. امشب شب یتیمی خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها)است. دختر وداغ پدر وا مصیبتاه !! چندبیتی روضه زیرلب زمزمه کردم واشکی مهمان گوشه چشمم شد. 

خودم را با ریختن چایی مشغول کردم وبعد به استقبال پدر ودختر عاشق پیشه رفتم. حتی خوردن چایی هم دختر را ازپدر جدانمی کرد. همچنان در آغوش پدر جاخوش کرده بود وپدر هم به ناز و نوازشش می پرداخت. که یهو دخترک گفت بابایی دستت کثیفه!! پدر باتعجب به دستانش نگاه کرد وگفت: نه بابایی تازه شستم دستم کثیف نیست. اما دخترک دست بردار نبود. انقدر اصرار به کثیف بودن کرد که من هم کنجکاو شدم ببینم کف دستش چه خبر است!! 

دستش راطوری که بتوانم ببینم کج کرد. برای اولین بار دستم به تاول های کف دستش خورد. خجالت کشیدم که چرا من زودتر نفهمیدم که لااقل مرهمی برایش بگذارم. او هم هیچگاه ازسختی کارش حرف نزد. درحالی که دستش در دستم بود به دخترک گفتم دست بابایی تمیزه مامان جان. این دست روباید به یاد بوسه پیامبربوسید. 

دخترک بااشتیاق خم شد ودست پدر را بوسه زد.

ایستگاه آخر

هوابس ناجوانمردانه سردبود.پنجره ماشین رابالاآوردم تابلکه کمی از سوز هوا کم شود.باران می باریدوبه سختی می شدرانندگی کرد.جاده شلوغ بود.بعضی بااحتیاط می راندندوبعضی درسبقت گرفتن ازهم سرازپانمی شناختند.

رقص ماشین هادرآن هوا دیدنی بود. ازچپ وراست ماشین می بارید.جاده تنگ،مانع حرکت می شد.بوق ها بلندمی شد. در آن بین لایی کشیدن یکی ازماشین ها توجهم راجلب کرد. روی چهارچرخش بند نبود. هرلحظه به سمتی میرفت.گویا تمام هم وغمّش را گذاشته هرطور شده خود رابه مقصدبرساند!

ذهنم درگیرشد.چقدراین جاده شبیه دنیای ما آدم هاست. وماشین های آن حکایت ازحال وهوای ما دارد.گاهی چه چاله هایی که درسر راهمان قرارنمی گیرد.که هربارهنگام گذر ازآن دچارچنان دست اندازی می شویم که تامدتی چهارستون تنمان دردمی گیرد. 

وچه بسیارزمانی که برای رسیدن به اهدافمان حتی حاضریم از روی هم رد شویم.آخرین باری که کسی وسط زندگیمان لایی کشیده کی بود؟! ما در برخورد با او چگونه بودیم؟! دربرخورد باطوفان های زندگی چه کردیم،که هربار خواسته یاناخواسته فصل های مختلف زندگیمان را ازبهار به تابستان وخزان می کشانند! آیا توانسته ایم  چنان راننده ای ماهرباشیم که درسخت ترین شرایط خود ومسافرینش رابه سلامت به مقصد می رساند؟!! 

تعدادسوالات زیادبود وفرصت کم. ایستگاه آخر نزدیک است. برای یافتن پاسخ وقت کم است. ای کاش زمان را مدیریت می کردم.

#طوفان_واژه_ها

دریای خون

لحظه ای بامن همراه شو،ودل به قلمم بسپار.تابه اتفاق هم درکوچه پس کوچه های خیال قدمی بزنیم. بامن همراه شو تابرایت ازمردمانی بگویم زحمت کش، مهربان وساده دل. درخانه هایی ازگل وچوب وخشت روزگارمی گذراندند.محرم که می شد مجلس عزای مولا برپابود.سوزواشک وآه بالابود.دلشان ازبی عدالتی ها خون بود. اما رسم مبارزه نمی دانستند.چون عده ای می گفتند حسین(علیه السلام)را سیاسی نکنید! 

یکی اقتداکردبه مولا و ایستاد ودیگران رابه ایستادگی درمقابل ظلم ظالم دعوت کرد. مردمانی که ازظلم وفساد وبی عدالتی ها خسته شده بودندبا او همصداشدند،به امیدتغییر. همان پابرهنه ها،حاشیه نشین ها،مستضعفین ! ونصرت الهی همراهشان شد.تغییرحاصل شد. 

جماعتی نان به نرخ روز خور تاثیرحضورمردم درمیدان را درک کردندپس کمرهمت بستندتا آنان رابه حاشیه ببرند. تا قدرت تحلیل را ازآنهابگیرند.همچون زمان قاجار!! 

پس درباغ سبزبه آنها نشان دادند.از زندگی درفرنگ و ازآزادی ها ورها شدن ازچارچوب های سنتی ورسیدن به پیشرفت گفتند.انقدر گفتند وبرنامه هاریختند تا بعضی ازآن مردم ساده دل باور کردند. کم کم آه و حسرت زندگی در فرنگ تبدیل به یک عقده شد. رفتارهاتغییرکرد.مردمان دارایشان رامی فروختندو توشه راه فرزندان می کردندتا بروندوفرنگ را از نزدیک ببینند. وآینده شان رابسازنند.

دراین بین عده ای طراحی جنگی نابرابردر سر داشتند چندکشوربرعلیه یک ملت!! بازهم همان پابرهنه ها،همان مستضعفین،به میدان آمادند وبرای حفظ خاک وارزش هایشان درمقابل اجنبی ها باجان ودل ایستادند.پیر و جوان و زن وبچه معنانداشت همه یکپارچه همدلی بودند.

دراوج زمانی که مردم مقاومت می کردندوجوانان این سرزمین یکی یکی پرمی کشیدند! عده ای درفرنگ درپی مذاکره بودند.سرانجام به امام مستضعفین جام زهر نوشاندند! 

اوضاع که آرام شد.فرنگ رفته ها به آغوش وطن برگشتند.این بارآنان آمدندتاتغییردهند.خانه هاسنگی وبتنی شد.مجلل مانندخانه های فرنگستان.کلی خدم وحشم برای خودبه راه انداختند وخواستندآقایی کنند. مردمان به خیال اینکه این جماعت دردی از دردشان دوا می کنند.راه برایشان بازکردند. 

الحق که خوب آقایی شدند. باد فرنگستان دردماغشان بود و زیرپایشان را ندیدندکه چندهزارشهید داده اند این ملت، تاوطنی بماند که آقایان برکسوت ریاستش بنشینند.صندلی هایشان را بر دریای خون سوار کردند وفرمان  وطن به سمت فرنگستان کج کرده وچشم وگوش به دهان آنها دوختند.ونسلی تربیت کردندکه فرنگ ندیده آن را بپرستد.نسلی که زحمت مطالعه تاریخ ودرسی که ازتفکرات آنها می توان گرفت به خودنمی دهند. نسلی که بجای مدعی شدن به جماعت فرنگ زده وچرایی حراج سرمایه های وطن؟مدعی جوانان پرپر در راه حفظ وطن می شوند!!

نشستند و فکر کردندومنابع درسی محصلین را ازمنابع فرنگستانی ترتیب دادند. بااینکه بهترین منابع را خودشان داشتند.پس ازمدتی یکی یکی سرمایه های وطن بذل وبخشش کردندوهربار اسمش راچیزی گذاشتند. یک بار کرسنت که با آن گاز رامجانی بخشیدندبه همسایه. ویک بار کنسرت که به اسم آزادی وخوشی حیاوعفت واخلاق را به حراج گذاشتند. واین باربرجام که برباد دادزحمات چندین ساله جوانان وطن را. واین دفعه باfatf  می خواهنددودمان وطن رابرباددهند.?

وهیچ کس خم به ابرونمی آورد؟ هیچ کس خود را بخاطراعتمادبه جماعت فرنگستانی شماتت نمی کند!!  آنهامدعین چراهمه چیز دست فرزندان وخانواده شهداست!! مابایدساعت هادرس بخوانیم وجان بکنیم بعداینها راحت باسهمیه وارد دانشگاه می شوند!!!دراین مملکت شایسته سالاری وجودندارد!! 

اما کسی مدعی حق از ژن های برترنمی شود، کسی نمی پرسد پدرانشان ازکجاپول می آورندتاخرج تحصیلشان درفرنگستان کنند؟!! کسی نمی پرسد چراآنها به محض برگشت ازفرنگ صندلی های مهم وحساس مملکت نصیبشان می شود!!! 

جریان تحصیل درفرنگ چیست؟چرا افراد عادی به محض رفتن به آنجا بجای بورسیه وخانه شخصی و تشکیلات، کارگری وآبیاری باغ های آنها نصیب شان می شود؟ آیا گرو کشی ازحضرات فرنگ زده در راس کار درمیان است؟

مردمان راچه شده؟آیا شوق زندگی درفرنگستان وآوازه هایی ازدور خوش،آنهارا چنین بی رحم کرده که دیگر نسبت به یکدیگر مروت ندارند؟

به راستی که دیرشناختیم عمروعاص های زمان را !! دیدی چگونه ملت مبارز را ازوسط میدان به حاشیه برده اند؟! چنان درگیرحواشی شان کردندکه فرصت تحلیل پیرامون را ازآنهاگرفته است! 

این میدان برای خاک مال کردن پوزه عمروعاص صفتان عمارمیخواهد!! 

به اهل کوفه توهین نکنید!!!

تاتاریخ،تاریخ است، ننگ یاری نکردن امام حسین (علیه السلام)مانندداغی برپیشانی کوفیان جای خوش کرده است.امان از مردم کوفه!!! نامه می نویسند چون امام راشایسته امامت می دانند بعداز یاری اش دست می کشندچرا؟!

نان به نرخ روز خورشنیده اید؟! اینان ازهمان دسته اند. تادیدند یاری حسین(علیه السلام) یعنی غضب ابن زیاد!! حسین رافروختند!!!

نه اشتباه کردم! حسین فروختنی نیست.آنها خود را فروختند به چند روز زندگی بهتر!!! برخی ترسیدنداز اینکه مستمری شان قطع شود!!برخی هم ترسیدند که ابن زیاد برای شان مشکل ایجادکند!! آخرش چه؟! آیا به آنهمه وعیدها وباغ سبزها که وعده شان کردند رسیدند؟سرانجام حکومت ری چه شد؟! 

به اهل کوفه توهین نکنیدلطفا.معلوم نیست ما اگر جای آنهابودیم چه می کردیم؟ جنگ روانی که یزید به کمک ابن زیاد درکوفه به راه انداخت، هیچ فرقی باجنگ روانی که یزیدیان زمان ما به کمک عوامل داخلی شان عملی می کنندندارد!!

خودتان قضاوت کنید!

یک بار ارز کشور وبه تبع آن قیمت لوازم موردنیازمردم بالا می رود.یک دفعه حرف ازقطع کردن یارانه به میان می آید. وباردیگرلوازم موردنیاز مردم ازبازارجمع می شوند عده ای احتکار می کنند؟!! 

این محتکرین چه کسانی هستند؟! ازکجامیدانستند کی قیمت ارزبالامیرود قیمت هابه حدی سرسام آور می شودکه تولیدکننده نمی تواند مواد اولیه کارش راتهیه کند وتولیدمی خوابد؟!! آیا غیراین است که دست هایی پشت پرده درکاراست؟!! 

کافی است دراوج نابه سامانی بازاربه میان مردم بروی!! برخی تمام دغدغه شان این بود که اگربا ارتباط باآمریکا مشکل ارز وبازار ایران حل می شود پس چرا کار را یکسره نمی کنند؟!!! 

دربحبوبه تصویب لایحه استعماریcft وfatf در مجلس ارز قیمتش پایین می آید وضع قیمت لوازم موردنیاز مردم تقریبا سامان می گیرد. ودقیقا درهمین زمان وزیرخارجه درتریبون مجلس می گویدنه من ونه رئیس جمهورتضمین نمیدیم که باپیوستن ایران به این طرح مشکلات ایران حل شود ولی اگرنپیوندیم یقین دارم آمریکا مشکلاتی برای ما ایجادمی کند!!!

روسای قبایل کوفه هم به مردم قبیله شان همین گونه گفتند.تضمین نمی کنم که ابن زیاد به وعده هایش عمل کند اما می دانم اگر به یاری حسین بشتابیم او مشکلات زیادی برایمان ایجادمی کند!!

ترس،خودفروختگی،عدم اعتمادبه نفس،باورنداشتن نصرت الهی!! آن روزها که جوانان ۲۰تا۲۵ساله ما فرماندهان جنگ بودند خیلی ازاین آقایان درکرسی های خارج نشین مشغول مشق کردن هرآنچه بودند که اربابان می گفتند. امروز بدون شناخت شیربچه های نهضت حسینی ترس از یزیدیان رابرای ما دیکته می کنند. آن روزها از خمپاره ها وانواع سلاح های شیمیایی که آمریکا وانگلیس وهم پیمانانشان برسر مان ریختند نترسیدیم بااینکه دستمان خالی بود!!!

امروز که باداشتن انواع سلاح های موشکی حرف اول را درمنطقه خودمان می زنیم مارا ازچه می ترسانید؟! 

به راستی که آنچه مردم کوفه را سزوار ننگ تاریخ کرد شکم پرستی ودل بستن به زندگی دو روزه دنیابود. واینکه حاضرنشدن برای دفاع ازاسلام از تمایلاتشان بگذرند. ما درکجای این ننگ تاریخی هستیم؟!! آیا قرار است به بهانه قطع شدند مستمری یا نداشتن نان شب خیمه امام حسین(علیه السلام)رابه دست حرامیان بسپاریم؟!! آنهم زمانی که دور تادور ما را گرفتند!! آیا سزاواراست سلاح زمین بگذاریم وهرچه داریم تقدیم دشمن کنیم؟! باوجودآنکه میدانیم او دست ازدشمنی نمی کشد!!

امام ما گفت: اگر مارا محاصره ی اقتصادی کنند؛ فرزند رمضانیم.واگر ما را محاصره ی نظامی کنند، فرزند عاشوراییم.

مانیزاینگونه خواهیم بود. این رابه گوش خودفروخته های زمانمان برسانید. ایران خیمه امام حسین(علیه السلام)است. ماشیربچه های نهضت عاشوراییم. مارا از گرسنگی وتشنگی وقحطی نترسانید. ما ۸سال مقاومت بادستان خالی را درپرونده خودمان داریم. سپاه امام حسین(علیه السلام) مردمیدان می خواهد. مردمیدان نیستید بسلامت.برویدبرکرسی هایی تکیه بزنیدکه حسرتش رادارید.

اگردین نداریدلااقل آزاده باشید.

هرزن یک تولیدکننده درمنزل

تولیدی،کوچک خودرا به راه بیندازید.

یکی دیگر ازحرفه های درآمدزاچرم دوزی است که می تونید به راحتی درمنزل کارکنیدوبافروش،محصولاتتان به درآمدبرسید.

?چرم:مهمترین ابزار درحرفه چرم دوزی

اولین و مهم ترین ابزار کار با چرم، خودِ چرم است، که این روزها به صورت طبیعی و مصنوعی در انواع، رنگ ها و نقش های متنوع وجود دارد که برای کار در خانه از دو نوع گاوی و بزی بیشتراستفاده می شود. شما برای کار با چرم طبیعی باید بدانید که به چرمِ گاوی نیاز دارید یا بزی و ازاین بین باید مطمئن باشید چرمِ اشبالت می خواهید یا خیر. 

?نکته:چرم های گاوی از ضخامت بیشتری نسبت به چرم های بزی برخوردار هستند و برای ساخت کیف های بزرگ، چمدان ها، کیف های سامسونت، کفش های زمستانی و مردانه به کاربرده می شوند، و چرم های بزی که ضخامتِ کمتری دارند برای ساخت کیف های کوچک، کیفِ پول، کفش های زنانه ،کفشک های زمستانی، رویه ی مبل، رومیزی، پادری، لباس، کلاه، دستکش و … کاربردِ بهتری دارند. باید توجه داشت آنچه اینجا گفته می شود برای کار با دست مدنظر است، چراکه در چرم دوزی صنعتی با استفاده از ماشین آلات مخصوص انواع چرم را برای هر منظوری آماده می کنند، اما ازآنجاکه در چرم دوزی سنتی فقط از دستانِ هنرمندِ شما استفاده می شود، محدودیت هایی وجود دارد که برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب نباید نادیده گرفته شود. به چرم های براق اصطلاحاً چرمِ آنالین گفته می شود و به چرم هایی که سطحِ تقریباً جیر مانندی دارند چرمِ اشبالت می گوییم و بنا بر سلیقه ی شما هرکدام این دو نوع قابل استفاده است. 

?لوازم موردنیازدرچرم دوزی?

نوبوک: برای کشیدنِ الگو روی چرم، باید از خودکارهایی به نام “نوبوک” استفاده کنید. این خودکارهای ژله ای که بدونِ بدنه ی پلاستیکی عرضه می شوند، به راحتی نقش موردنظر شمارا رویِ چرم پیاده کرده و به آسانی با ابزاری به نام “کِرِپ” یا پاک کن چرم که از چربیِ حیوانات تهیه می شود قابل حذف و اصلاح هستند. 

??????????

کاتر:برای بریدنِ الگویِ کشیده شده رویِ چرم به “کاتر” و “قیچی مخصوص چرم” احتیاج دارید. قیچی های معمولی لبه ی چرم را از بین برده و برای کار با چرم طبیعی مناسب نیستند. قیچی کار با چرم باید از تیزی کافی برخوردار بوده و کُند نباشد تا چرم را به خوبی برش بزند و از بین نبرد. اگر هم از کاتر برای برشِ چرم استفاده می کنید باید تخته های پلاستیکی یا “تخته ی گوشت” زیر چرمتان باشد، که این وسیله هم در سایزهای مختلف در بازار موجود است

?????????

برای وصل کردنِ تکه های برش خورده ی چرم به “نخِ موم زده” و “سوزن” احتیاج دارید اما قبل از شروعِ دوخت باید مکان های موردنظر برای دوختن را با “خط کش نشانه” به خوبی و در فواصل منظم با استفاده از خودکار نوبوک نشانه گذاری کرده و بعد با “سُمبه” و “مُشته” سوراخ کنید. توجه کنید که “سُمبه"ها در اندازه و طرح های مختلف در بازار موجود است که شما با در نظر گرفتن نوع و مدلِ کارِ خود می توانید از بینِ آن ها انتخاب کنید. “مُشته” بهتر است سطح صاف و وزنِ سنگینی داشته باشد تا در تماس با سُمبه سُر نخورده و به راحتی چرم را سوراخ کند.

?برای سوراخ کردنِ چرم نیز باید تخته گوشت را زیرِ دست خود بگذارید چون نوک سمبه در تماس با هر سطح دیگری کند و خم شده و به مرور از بین می رود.?

?بعد از چرم مهم ترین ابزار، “الگو” است. شما باید الگوی چیزی که می خواهید بسازید را داشته باشید. امروزه الگوهای آماده، کارِ چرم دوزان سنتی را راحت تر کرده است که از فروشگاه های فروشِ ابزار و یراق چرم قابل تهیه است. یاباگشتی دراینترنت می توانید انواع الگو های موردنیازرابیابید.

وسیله ی دیگری که حتماً به آن نیاز دارید چسب است که از انواع و اقسام آن می توانید استفاده کنید. چسبِ مرسومِ مورداستفاده برای کارهای چرمی چسبِ آهن است اما با توجه به نوع کار و سلیقه ی شما می توان از چسب های دیگری مثل چسبِ همه کاره و چسبِ قطره ای نیز استفاده کرد، 

?نکته:دقت کنید که چسب های حرارتی چون بعد از مدتی از کار جدا می شوند برای ساخت وسایل چرمی مناسب نیستند. ?

در زیر می توانید نام وسایل مشخص شده در عکس را مشاهده کنید:

1- چرم آنالین

2- خودکار نوبوک

3- کِرِپ یا پاک کن چرم

4- کاتر

5- قیچی مخصوص چرم

6- تخته گوشت

7- خط کش نشانه

8- سُمبه

9- مشته

10- نخ موم زده

11- سوزن

??????????

تااینجابالوازم موردنیازحرفه چرم دوزی آشناشدید.

این حرفه تنوع بسیاردارد.می توانید انواع کیف دوشی وکوله ومجلسی یاجیبی یاکمربند درست کنید. می توانیددر زمینه انواع زیورآلات چرم یاجاسوئیچی فعالیت کنید.

یااینکه انواع تزیینات منزل از رومیزی،پادری وکوسن چرم بدوزید. یااینکه اگر درزمینه خیاطی توانمندهستید انواع کاپشن وکلاه ودستکش زنانه ومردانه بدوزید.

زیورآلات چرمی???


یکی ازشاخه های حرفه چرم دوزی حکاکی روی چرم هست. که به وسیله ابزار فولادی(شبیه به قلم زنی) روی چرم طرح میندازید.

چندنمونه کار ازاین حرفه ببینید?

کمربندمردانه حکاکی شده

کیف زنانه حکاکی شده


زیبایی هنر زمانی بیشتر جلوه می کند که ریزترین نکات رادرحین کار رعایت کنید. هیچ گاه بی حوصله کار نکنید.این کارباعث می شود نتیجه خوبی نگیرید.

اگرواقعامی خواهید درکارتان موفق شویدهیچگاه ناامیدنشوید. واجازه ندید حرفهای مایوس کننده کسانی که هنری ندارند روی شماذره ای اثربگذارد.

شماهنرمندهستید.ویک انسان هنرمندهمیشه زنده است. چراکه در راستای هنرش تلاش می کندوشما باتلاش وتوکل به درگاه خدا ان شاءالله موفق خواهید بود.